گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر مجمع البیان
جلد هفدهم
سوره المؤمنون




اشاره
( (اول جزء 18
عدد آیات:
از نظر کوفیان 118 آیه و از نظر دیگران 119 آیه است.اختلاف در آیۀ:
است. « و اخاه هارون »
فضیلت سوره:
ابی بن کعب از پیامبر روایت کرده است که:هر که این سوره بخواند،فرشتگان در روز قیامت او را به روح و ریحان و آنچه
موجب چشم روشنی است،بشارت میدهند.
امام صادق(ع)فرمود:هر که این سوره را بخواند و در هر جمعه تکرار کند، خداوند کار او را به سعادت ختم میکند و در
بهشت برین با انبیاء و مرسلین است.
تفسیر سوره:
خداوند سورة حج را به امر مکلفین به عبادت و نیکو کاري بطور اجمال تمام کرد.اکنون این سوره را به تفصیل آن مجمل و
بیان کارهاي نیکو آغاز کرده، میفرماید:
ص : 28
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 1 تا 11
اشاره
خاشِعُونَ ( 2) وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنِ اَللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ( 3) وَ اَلَّذِینَ 􀀀 لاتِهِمْ 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . قَدْ أَفْلَحَ اَلْمُؤْمِنُونَ ( 1) اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
مانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ( 6) فَمَنِ 􀀀 ا مَلَکَتْ أَیْ 􀀀 اجِهِمْ أَوْ م 􀀀 ی أَزْو 􀀀 إِلاّ عَل
􀀀
( حافِظُونَ ( 5 􀀀 اعِلُونَ ( 4) وَ اَلَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ 􀀀 کاهِ ف 􀀀 هُمْ لِلزَّ
( حافِظُونَ ( 9 􀀀 واتِهِمْ یُ 􀀀 ی صَ لَ 􀀀 اعُونَ ( 8) وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَل 􀀀 اتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ ر 􀀀ان 􀀀 ادُونَ ( 7) وَ اَلَّذِینَ هُمْ لِأَم 􀀀 ئِکَ هُمُ اَلع 􀀀 ذلِکَ فَأُول 􀀀 اءَ 􀀀 ی وَر 􀀀 اِبْتَغ
( خالِدُونَ ( 11 􀀀 ا 􀀀 وارِثُونَ ( 10 ) اَلَّذِینَ یَرِثُونَ اَلْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیه 􀀀 ئِکَ هُمُ اَلْ 􀀀 أُول
ترجمه:
مؤمنان رستگار شده اند.آنان در نمازشان خاشعند.و آنان که از لغو روي
ص : 29
گردانند.و آنان که انجام دهندة زکاتند.و آنان که نگاه دارندة فرجهاي خود هستند.
مگر نسبت بهمسران یا کنیزان خود که ملامتی بر آنها نیست.آنان که غیر از اینها را بجویند،متجاوزند.و آنان که امانتها و
عهدشان را رعایت میکنند و آنان که نمازشان را محافظت میکنند.اینان وارثانند.کسانی هستند که بهشت را به ارث می برند و
براي همیشه در آن هستند.
قرائت:
لاماناتهم:ابن کثیر مفرد خوانده و دیگران جمع.وجه مفرد این است که مصدر و اسم جنس و قابل اطلاق بر کثیر است.
علی صلاتهم:کوفیان-بجز عاصم-مفرد و دیگران جمع خوانده اند.وجه افراد این است که مصدر است و وجه جمع این است
که بمنزلۀ اسم است.قرائت جمع اقوي است.زیرا یک اسم شرعی است و بیش از آنچه بر حسب لغت بر آن دلالت داشته، در
شرع دلالت دارد.
مقصود:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ
:آنها که خدا را تصدیق کرده،فرستادگانش را پذیرفته اند، بپاداش خدا رستگار شدند.یا اینکه مقصود این است که اعمال
صالحۀ مؤمنین باقی است.یا اینکه مقصود این است که مردم مؤمن سعادتمندند.
ممکن است براي تأکید رستگاري مؤمنین باشد و ممکن است براي نزدیک کردن گذشته به حال باشد.چنان « قد »: فراء گوید
یعنی الان نماز بپاي داشته شد.پس معنی آیه این است که رستگاري در گذشته نصیب « قد قامت الصلاه »: که گفته میشود
مؤمنین شده و اکنون نیز رستگارند.(نظیر معنی ماضی نقلی در زبان فارسی).
اکنون در وصف مؤمنان می فرماید:
خاشِعُونَ 􀀀 لاتِهِمْ 􀀀 اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَ
:آنها کسانی هستند که در نماز خود متواضعند و نماز را با فروتنی ادا میکنند و چشم خود را از محل سجده بر نمیدارند و به
سمت راست و چپ توجه نمیکنند.در روایت است که پیامبر مردي را دید که در حال نماز با ریش
ص : 30
خود بازي میکرد،فرمود:اگر دلش خاشع بود،اعضاي بدنش نیز خاشع بودند.از این روایت استفاده میشود که:خشوع در نماز
هم بقلب است و هم به اعضاء.خشوع قلب این است که از همه چیز اعراض کند و تنها متوجه پرستش و نیایش خدا باشد.و
خشوع اعضاء این است که چشم را فرو نهد و توجه به کسی و چیزي نکند و از کارهاي بیهوده خودداري کند.
ابن عباس می گوید:معنی خشوع این است که افرادي که در سمت راست و چپ او قرار دارند،نشناسد.
در روایت است که پیامبر خدا در حال نماز چشم را متوجه آسمان میکرد.
همین که این آیه نازل شد،سر را پائین انداخت و دیده را بر زمین دوخت.
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
:کسانی که از هر گفتار و کردار بیفایده و بی اهمیت خودداري میکنند.چنین چیزهایی زشت و ناپسند است و باید از آنها
اعراض کرد.
ابن عباس گوید:مراد از لغو باطل است.حسن گوید:همۀ معاصی است.سدي گوید:دروغ است.مقاتل گوید:فحش است.زیرا
کفار مکه پیامبر و اصحابش را فحش و ناسزا میگفتند.از اینرو بمؤمنین دستور داده شد که از جواب دادن آنها خودداري کنند.
از امام باقر(ع)نقل است که:لغو این است که انسانی به باطل سخن گوید یا به تو نسبتی دهد که در تو نباشد و تو براي خدا از
او اعراض کنی.
در روایت دیگر است که مراد از لغو،غنا و لهو است.
اعِلُونَ 􀀀 کاهِ ف 􀀀 وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّ
:آنان که زکات را ادا میکنند،در اینجا به جاي اذا فعل بکار رفته،زیرا ادا هم فعل است.چنان که امیه بن ابی الصلت می گوید:
المطعمون الطعام فی السنه الازمه و الفاعلون للزکوات آنها در سال قحطی اطعام میکنند و زکات میدهند.
حافِظُونَ 􀀀 وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ
:یعنی مردان مؤمن فرج خود را از آمیزش هاي
ص : 31
نامشروع حفظ میکنند.
مانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ 􀀀 ا مَلَکَتْ أَیْ 􀀀 اجِهِمْ أَوْ م 􀀀 ی أَزْو 􀀀 إِلاّ عَل
􀀀
:و اگر حفظ نکنند، مورد ملامت و سرزنش قرار میگیرند.مگر آمیزش با همسران و کنیزان که ملامتی ندارد.
منظور از ملک یمین کنیز است.زیرا خلافی نیست که در برابر غلام باید از هر گونه آمیزشی فرج را حفظ کرد.علت اینکه به
کنیز ملک یمین می گویند و بخانه و چیزهاي دیگر ملک یمین نمیگویند،این است که خانه و چیزهاي دیگر را میشود تغییر
داد و بعاریه سپرد،اما کنیز را نمیشود تغییر داد یا براي استفاده هاي جنسی عاریه داد.
اگر چه حلال بودن آمیزش با زن و کنیز در اینجا بطور مطلق ذکر شده،اما معلوم است که در صدد بیان همۀ حالات نیست و
بنا بر این منافاتی ندارد که حال حیض و حال عدة کنیز-که در عدة واطی دیگري باشد-خارج باشد.
ادُونَ 􀀀 ئِکَ هُمُ الع 􀀀 ذلِکَ فَأُول 􀀀 اءَ 􀀀 ی وَر 􀀀 فَمَنِ ابْتَغ
:کسانی که بغیر از همسران و کنیزان خود روي می آورند،ظالم و متجاوزند.
اعُونَ 􀀀 اتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ ر 􀀀ان 􀀀 وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَم
:آنها نگهدارندة امانتها و وفا کننده به عهد خویشند.امانتها بر دو قسمند:امانتهاي خدا و امانتهاي بندگان.
امانتهاي خدا عباداتند.مثل روزه و نماز و غسل.امانتهاي بندگان،عبارتند از ودیعه ها، عاریه ها،اجناسی که داد و ستد
میشود،شهادتها و...اما عهد بر سه قسم است:اوامر خداوند،عقدهاي واقع میان مردم و نذرها.وظیفۀ انسان است که بهمۀ اقسام
امانتها و عدها وفا کند و هیچیک را تخلف نکند.
حافِظُونَ 􀀀 واتِهِمْ یُ 􀀀 ی صَلَ 􀀀 وَ الَّذِینَ هُمْ عَل
:کسانی که نماز را در وقت میخوانند و تضییع نمیکنند.نماز را دو بار تکرار کرده است تا عظمت و اهمیت آن را بفهماند.
وارِثُونَ 􀀀 ئِکَ هُمُ الْ 􀀀 أُول
:کسانی که این صفات را داشته و از این خصلت ها بهره مند باشند،منزل هاي اهل جهنم را در بهشت به ارث می برند.از پیامبر
خداست که:هر یک از شما داراي دو منزل است:منزلی در بهشت و منزلی در جهنم.هر کس
ص : 32
مرد و بجهنم رفت اهل بهشت،منزل او را در بهشت به ارث میگیرند.
برخی گویند:مقصود از میراث در اینجا این است که آنها پس از حالات گذشته، به بهشت میرسند،هم چنان که وارث به
میراث می رسد.
اکنون در وصف این وارثان می فرماید:
خالِدُونَ 􀀀 ا 􀀀 اَلَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیه
:اینها فردوس را به ارث می برند و در آن جاویدانند.فردوس یکی از نامهاي بهشت است.برخی گویند:نام باغهاي بهشت است
و برخی گویند:بهشت مخصوصی است.
در بارة اصل کلمۀ فردوس بعضی گفته اند:رومی است که عربی شده و برخی گفته اند:عربی است بمعنی تاکستان.
که مکانی در بحرین است-از در تاکستانها دور است! جبائی -« یبرین » شاعر گوید:یا بعد یبرین من باب الفرادیس چقدر
گوید:معنی وراثت در اینجا این است که بهشت بدون زحمت به آنها می رسد.هم چنان که مال بدون زحمت به وارث می
رسد.
ص : 33
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 12 تا 19
اشاره
رارٍ مَکِینٍ ( 13 ) ثُمَّ خَلَقْنَا اَلنُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا اَلْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا 􀀀 اهُ نُطْفَهً فِی قَ 􀀀 لالَهٍ مِنْ طِینٍ ( 12 ) ثُمَّ جَعَلْن 􀀀 سانَ مِنْ سُ 􀀀 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْ
ذلِکَ لَمَیِّتُونَ ( 15 ) ثُمَّ 􀀀 خالِقِینَ ( 14 ) ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ 􀀀 اَللّ أَحْسَنُ اَلْ
􀀀
ارَكَ هُ 􀀀 اهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَب 􀀀 ظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْن 􀀀 ظاماً فَکَسَوْنَا اَلْعِ 􀀀 اَلْمُضْ غَهَ عِ
اءً بِقَدَرٍ 􀀀 ماءِ م 􀀀 ا مِنَ اَلسَّ 􀀀 افِلِینَ ( 17 ) وَ أَنْزَلْن 􀀀 کُنّ عَنِ اَلْخَلْقِ غ
ا􀀀 ا 􀀀 و م رائِقَ 􀀀 ا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَ 􀀀 امَهِ تُبْعَثُونَ ( 16 ) وَ لَقَدْ خَلَقْن 􀀀 إِنَّکُمْ یَوْمَ اَلْقِی
ا􀀀 واکِهُ کَثِیرَهٌ وَ مِنْه 􀀀 ا فَ 􀀀 ابٍ لَکُمْ فِیه 􀀀 جَنّ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْن
اتٍ 􀀀 لَکُم بِهِ فَأَنْشَأْن ا􀀀 ادِرُونَ ( 18 ) 􀀀 ابٍ بِهِ لَق 􀀀 ی ذَه 􀀀 إِنّ عَل
􀀀
فَأَسْکَنّ فِی اَلْأَرْضِ وَ ا
اه 􀀀 ُ
( تَأْکُلُونَ ( 19
ترجمه:
انسان را از خلاصه شده اي از خاك آفریدیم.آن گاه بصورت نطفه در قرارگاه
ص : 34
رحم،قرارش دادیم.آن گاه نطفه را علقه و علقه را مضغه و مضغه را استخوان کردیم و استخوانها را گوشت پوشاندیم.آن گاه
او را خلق دیگري ساختیم.بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.آن گاه شما بعد از آن میمیرید.آن گاه در روز
قیامت مبعوث می شوید.بالاي سر شما هفت آسمان آفریده ایم و از خلق غافل نیستیم و از آسمان آبی به اندازه فرستادیم و در
زمین ساکنش کردیم و بر بردن آن قادریم و به آب براي شما نخلستانها و تاکستانها بوجود آوردیم که شما را در آنها میوه
هاي بسیار است و از آنها میخورید.
قرائت:
عظاماً:ابن عامر و ابو بکر مفرد و دیگران جمع خوانده اند.مفرد بنا بر این است که اسم جنس است.
العظام:ابن عامر و ابو بکر مفرد و دیگران جمع خوانده اند.
لغت:
سلاله خلاصه اي که از چیزي گرفته شده باشد.
نطفه:آب قلیل.گاهی هم به آب کثیر گفته میشود.
اعراب:
رارٍ 􀀀 فِی قَ
ابٍ :صفت 􀀀 خلقا:مفعول مطلق مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْن « کسونا » لحما:مفعول دوم « عظاما » و« مضغه » :صفت نطفه علقه:حال از نطفه.همچنین
« واکِهُ کَثِیرَهٌ 􀀀 ا فَ 􀀀 لَکُمْ فِیه » و همچنین « جنات » براي
مقصود:
اکنون سوگند یاد کرده،میفرماید:
لالَهٍ مِنْ طِینٍ 􀀀 سانَ مِنْ سُ 􀀀 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْ
:سوگند که انسان را از سلالۀ خاك آفریده ایم. مقصود از انسان فرزندان آدم است.و این کلمه،اسم جنس است و شامل
ص : 35
جمیع میشود.مقصود از سلاله،نطفۀ انسان است که از خاك آدم تولید شده است.زیرا این نطفه از خاکی تولید شده که آدم از
آن آفریده شده است.
برخی گفته اند:منظور از انسان حضرت آدم است که سلاله اي است از قشر رویین زمین.
رارٍ مَکِینٍ 􀀀 اهُ نُطْفَهً فِی قَ 􀀀 ثُمَّ جَعَلْن
:آن گاه انسان را بصورت نطفه در رحم قرار دادیم.چه رحم جایگاهی است که نطفه در آن قرار میگیرد تا براي مدتی که
مقرر شده است در آنجا به سیر تکاملی خود ادامه دهد.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً
:آن گاه نطفه را بصورت خون بسته و خون بسته را بصورت گوشت جویده در آوردیم.(تفسیر این قسمت در سورة حج
گذشت).
ظاماً 􀀀 فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِ
:در مرحلۀ بعد آن گوشت جویده را بصورت قطعات استخوان در آوردیم.
ظامَ لَحْماً 􀀀 فَکَسَوْنَا الْعِ
:آن گاه بر آن استخوانها پوششی از گوشت قرار دادیم.
مقصود از بیان مراحل خلق و تکامل انسان در رحم این است که انسان را متوجه حکمت بدیع و صنعت عجیب و نعمت کامل
خود گرداند.
اهُ خَلْقاً آخَرَ 􀀀 ثُمَّ أَنْشَأْن
:آن گاه که از نظر استخوان بندي و پوشش گوشت بمرحلۀ کمال رسید،در آن نفخ روح کردیم.این معنی از گروهی از
مفسرین است.
برخی گویند:منظور روئیدن موي و بر آمدن دندانها و دار شدن قوه درك است.
حسن گوید:منظور این است که در این مرحله،نري و مادگی او را مشخص میکنیم.
خالِقِینَ 􀀀 اللّ أَحْسَنُ الْ
􀀀
ارَكَ هُ 􀀀 فَتَب
:خداوند بزرگ و خیر او همیشگی و ثابت است.
از بروك بمعنی ثبوت گرفته شده « مبارك » برخی گویند:یعنی سزاوار تعظیم است.زیرا ذاتی است قدیم و زوال ناپذیر و کلمۀ
است.
می گوید،بخاطر این است که تفاوتی در آفرینش او نیست.خلق هم در اصل بمعنی تقدیر و اندازه « خالِقِینَ 􀀀 أَحْسَنُ الْ » اینکه
یعنی اندازه گیري « خلق ادیم ». گیري است
ص : 36
سفره براي جدا کردن قطعه اي از آن.
حذیفه گوید:این آیه دلالت دارد بر اینکه آفرینش،فعل مخصوص خدا نیست جز اینکه آفرینش حقیقی مخصوص خداوند
است.زیرا حقیقت آفرینش عبارت است از ایجاد چیزي با اندازه گیري و محاسبۀ دقیق،بدون تفاوت و اختلاف بدیهی است که
آفرینش و امر مخصوص خداوند است:اعراف 55 ) در ) « لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ 􀀀 أَلا » : چنین عملی مخصوص خداوند است.بدلیل
رسید،بدلش خطور کرد: « خَلْقاً آخَرَ » اللّ بن سعد بن ابی سرح کاتب پیامبر بود،هنگامی که به
􀀀
روایت است که عبد ه
« خالِقِینَ 􀀀 اللّ أَحْسَنُ الْ
􀀀
ارَكَ هُ 􀀀 فَتَب »
اللّ پیش خود گفت:اگر محمد(ص)پیامبر است و به او وحی میشود،منهم
􀀀
هنگامی که پیامبر این قسمت را به او املاء کرد،عبد ه
پیامبرم و بمن هم وحی میشود.از اینرو بمکه رفت و مرتد شد.
اگر این روایت صحیح باشد،اشکالی ندارد.زیرا مانعی نیست که بر حسب اتفاق چنین جمله اي بقلب کسی خطور کند.لکن
این مرد فرومایه و نگونبخت، دچار اشتباه شد یا اینکه خود را بوادي هولناك اشتباه افکند،آنهم بخاطر اینکه نسبت بمقام منیع
رسالت دچار رشک بود و در اعماق قلبش کفر می ورزید.
ذلِکَ لَمَیِّتُونَ 􀀀 ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ
:بعد از مراحلی که ذکر شد،سرانجام همۀ شما میمیرید و این،هنگامی است که مدت معین از سنین عمر را پشت سر بگذارید.
امَهِ تُبْعَثُونَ 􀀀 ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِی
:سر انجام در روز قیامت بموقف حساب و پاداش می روید.
خداوند خبر داد که این ساختمان عجیب وجود انسان سر انجام بمرگ متلاشی میشود.زیرا هدف صحیحی در کار است که
عبارت است از زنده شدن و بازگشتن.این زنده شدن و بازگشتن در روز قیامت،منافاتی با زنده شدن در قبر ندارد.زیرا اثبات
زنده شدن انسان در روز قیامت،منافاتی با زنده شدن در مواقع دیگر ندارد.همانطوري که خداوند قوم موسی را بر کوه و افراد
دیگري را در جاهاي دیگر زنده کرده است.
ص : 37
این آیه نشان میدهد که عقیدة نظام که انسان را همان روح میداند و عقیدة معمر که انسان را چیزي غیر قابل تقسیم و غیر
مادي میداند،باطل است.
رائِقَ 􀀀 ا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَ 􀀀 وَ لَقَدْ خَلَقْن
:بالاي سر شما هفت آسمان آفریده ایم.
هر آسمان یک طریق است.علت اینکه:آسمان را طریق گرفته،این است که آسمانها بیکدیگر راه دارند و یکی پس از
دیگري،روي یکدیگر قرار دارند.
برخی گفته اند:علت اینکه به آسمانها طریق گفته شده این است که راه عبور ملائکه است.برخی گفته اند:منظور از طریق طبقه
است.برخی هم گفته اند:میان هر آسمان پانصد سال راه است.
افِلِینَ 􀀀 کُنّ عَنِ الْخَلْقِ غ
ا􀀀 ا 􀀀 و م َ
:ما از حال خلق غافل نیستیم.زیرا هفت آسمان بر سر آنها بنا کردیم و خورشید و ماه و ستارگان را بر سر آنها بر افروختیم.
برخی گویند:یعنی آنها را بیهود نیافریده ایم.بلکه آنها را از روي علم آفریده ایم و بکارها و حالات آنها آگاهیم.
این آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند بهمه چیز داناست.بعلاوه این آیه انسان را از گناه منع و بطاعت ترغیب میکند.
اءً بِقَدَرٍ 􀀀 ماءِ م 􀀀 ا مِنَ السَّ 􀀀 وَ أَنْزَلْن
:ما از آسمان،باندازة نیاز و لزوم باران نازل میکنیم.نه زیاد که موجب فساد شود و نه کم که باعث هلاك گردد.بلکه به اندازة
مصلحت.
فَأَسْکَنّ فِی الْأَرْضِ
اه 􀀀 ُ
:زمین را محل سکونت آب قرار دادیم و آب را در زمین گرد آوردیم تا مورد استفاده قرار گیرد.مقصود نهرها و چاه هاست
که خداوند آب را در آنها قرار میدهد تا مردم در فصل تابستان که بارندگی نیست،از آن استفاده کنند.
برخی گویند:مقصود این است که در زمین چشمه ها قرار داده ایم.
ابن عباس از پیامبر(ص)روایت کرده است که:خداوند پنج نهر از بهشت جاري کرده است:سیحون که دریاي هند است و
جیحون که دریاي بلخ است و دجله و فرات که هر دو در عراقند و نیل که در مصر است.اینها را خداوند از یک چشمه نازل
کرد و در زمین جاري ساخت.و منافع بسیاري براي مردم در آنها قرار داد.چنان که میفرماید:
ص : 38
«... اءً بِقَدَرٍ 􀀀 ماءِ م 􀀀 ا مِنَ السَّ 􀀀 وَ أَنْزَلْن »
ادِرُونَ 􀀀 ابٍ بِهِ لَق 􀀀 ی ذَه 􀀀 إِنّ عَل
􀀀
وَ ا
:ما قادریم که این آبها را ببریم و در این صورت همۀ جانداران هلاك خواهند شد.بدینترتیب خداوند عظمت نعمت خود را به
سبب نازل کردن آب از آسمان بیان میدارد.
ابٍ􀀀 جَنّ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْن
اتٍ􀀀 لَکُم بِهِ فَأَنْشَأْن ا􀀀
:بوسیلۀ همین آبها بود که باغهاي نخل و انگور براي شما ایجاد کردیم تا شما از آنها بهره مند شوید.
ا تَأْکُلُونَ 􀀀 واکِهُ کَثِیرَهٌ وَ مِنْه 􀀀 ا فَ 􀀀 لَکُمْ فِیه
:در این باغ ها براي شما میوه هاي بسیاري است و از آنها میخورید.
علت اینکه از میان همۀ میوه ها فقط خرما و انگور را ذکر میکند،این است که در حجاز-مدینه و طائف-همین میوه ها بدست
.( می آمد.از اینرو خداوند نعمت هایی ذکر میکند که مردم آنها را بشناسند ( 1
نظم آیات:
وجه اتصال این آیات به قبل این است که قبلا نعمتهاي اخروي را که مخصوص مؤمنین است،ذکر فرمود.در این آیات،ابتدا در
بارة آفرینش انسان سخن گفت.
تا آنها را بدقت وادارد و ترغیبشان کند که براي رسیدن به نعمت هاي آخرت،به انجام نیکیها پردازند و چون احوال آخرت را
بیان کرده بود،در بارة قیامت سخن گفت و نشان داد که هر کس قادر باشد که انسان را با این ساختمان عجیب خلق کند، قادر
است که پس از متلاشی شدن،دوباره او را زنده گرداند. پس از آن به بیان قدرت بیکران خداوند پرداخت که می تواند از
آسمان باران بفرستد و در زمین نگاه دارد و در دریاها و رودها و چشمه ها تقسیم کند.آن گاه بیان کرد که می تواند نعمت
آب را از مردم سلب کند.یعنی این نعمت به ارادة خداوند در دسترس مردم قرار گرفته است.
ص : 39
1) -مناسب است که بمناسبت مسألۀ آفرینش انسان به این روایت کافی نیز که قسمتی از آن در اینجا آورده میشود،توجه -1
شود.امام رضا(ع)فرمود:نطفه چهل روز در رحم است. آن گاه بمدت چهل روز علقه و بمدت چهل روز مضغه است.همین که
چنین چهار ماهه شد،دو فرشتۀ خلاقه از جانب خداوند مبعوث می شوند.می گویند:خدایا چه خلق کنیم؟پسر یا دختر؟ به آنها
دستور داده میشود...
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 20 تا 25
اشاره
ا􀀀 ا وَ لَکُمْ فِیه 􀀀 مِمّ فِی بُطُونِه
ا􀀀 نُس امِ لَعِبْرَهً ْقِیکُمْ 􀀀 سَیْن تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ ( 20 ) وَ إِنَّ لَکُمْ فِی اَلْأَنْع اءَ􀀀 تَخْر مِنْ طُورِ وَ شَجَرَهً جُُ
ا لَکُمْ 􀀀 اَللّ م
􀀀
ا قَوْمِ اُعْبُدُوا هَ 􀀀 الَ ی 􀀀 ی قَوْمِهِ فَق 􀀀 ا نُوحاً إِل 􀀀 ا وَ عَلَی اَلْفُلْکِ تُحْمَلُونَ ( 22 ) وَ لَقَدْ أَرْسَلْن 􀀀 ا تَأْکُلُونَ ( 21 ) وَ عَلَیْه 􀀀 افِعُ کَثِیرَهٌ وَ مِنْه 􀀀مَن
اَللّ لَأَنْزَلَ
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ
􀀀
ذا 􀀀􀀀 ا ه 􀀀 الَ اَلْمَلَأُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ م 􀀀 تَتَّقُونَ ( 23 ) فَق 􀀀 هٍ غَیْرُهُ أَ فَلا 􀀀 مِنْ إِل
( حَتّ حِینٍ ( 25
ی􀀀 فَت بِهِ إِلاّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّهٌ رََبَّصُوا
􀀀
ائِنَا اَلْأَوَّلِینَ ( 24 ) إِنْ هُوَ 􀀀 ذا فِی آب 􀀀􀀀 ا بِه 􀀀 ا سَمِعْن 􀀀 لائِکَهً م 􀀀 مَ
ترجمه:
و درختی که از طور سیناء بیرون می آید و روغن و نان خورش براي خورندگان تولید میکند.و براي شما در چهار پایان درس
عبرتی است.شما را از آنچه در شکم
ص : 40
آنهاست،می نوشانیم و در آنها براي شما منافع بسیاري است او از آنها میخورید و بر آنها و بر کشتی ها سوار می شوید.نوح را
بسوي قومش فرستادیم.گفت:اي قوم، خداوند را پرستش کنید.جز او شما را خدایی نیست.آیا تقوي بیشتر نمی کنید؟ اشراف
قوم گفتند:این نیست مگر بشري مثل شما.میخواهید بر شما برتري پیدا کند.اگر خدا میخواست،فرشتگانی می فرستاد.نظیر چنین
چیزي در میان نیاکانمان نشنیده ایم.او نیست مگر مردي دیوانه که باید صبر کنید تا هنگام مرگش فرا رسد.
قرائت:
سیناء:اهل حجاز و ابو عمرو به کسر سین و دیگران بفتح خوانده اند و در هر دو صورت غیر منصرف است.
تنبت:ابن کثیر و ابو عمرو و یعقوب-از روح-بضم تاء و دیگران بفتح تاء و ضم باء خوانده اند.بنا بر اول حرف جر،یا زائد است
یا متعلق به مفعول محذوف است و ممکن است در محل حال باشد.
مقصود:
اءَ􀀀 وَ شَجَرَهً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْن
:و بوسیلۀ آب باران درخت زیتون را در کوه طور رویانیدیم.علت اینکه درخت زیتون را بالاختصاص ذکر میکند،این است که
این درخت عبرت انگیز است.زیرا سابقه ندارد که کسی آن را آب داده باشد.این درخت میوه اي دارد که از آن روغن بدست
می آید و منفعت آن بسیار است.سیناء نام محلی است که کوه طور در آن واقع است.قول صحیح تر همین است.کلمۀ سیناء
بقول ضحاك،نبطی و بقول عکرمه،حبشی است.مجاهد گوید:نام سنگهاي آن وادي است. برخی گویند:سیناء برکه
است.برخی گویند:طور سیناء،کوه مشجر است.برخی گویند:کوه است.یعنی همان کوهی که میان مصر و ایله واقع شده و در
آنجا بر حضرت موسی وحی نازل شد.
تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ
:از میوه درخت زیتون،روغن که هم نان خورش است،و هم فواید دیگر دارد بدست می آید.مقصود این است که نان را با
روغن
ص : 41
زیتون میخورند.ابن عباس می گوید:درخت زیتون هم روغن میدهد و هم نان خورش و نان خورش همان دانه هاي زیتون
است.از پیامبر خدا روایت شده است که:زیتون درختی مبارك است.از آن روغن و نان خورش بدست آورید.
امِ لَعِبْرَهً 􀀀 وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْع
:در چارپایان دلیلی است که می توانید بوسیله آن بقدرت خدا پی ببرید.
ا􀀀 مِمّ فِی بُطُونِه
ا􀀀 نُس قِْیکُمْ
افِعُ کَثِیرَهٌ :شما را از این چارپایان 􀀀 ا مَن 􀀀 :از شیر آنها شما را میخورانیم...(این قسمت در سورة نحل تفسیر شده است) وَ لَکُمْ فِیه
منافع بسیاري است که از پشت و کرك و موي و پشم آنها استفاده میکنید.
ا تَأْکُلُونَ 􀀀 وَ مِنْه
:از گوشت آنها میخورید و بوسیلۀ آنها کسب میکنید.
ا وَ عَلَی الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ 􀀀 وَ عَلَیْه
:و بر بعضی از آنها-شتر-و بر کشتی ها سوار می شوید.
پس از آنکه قدرت کاملۀ خود را بیان کرد،توضیح داد که نعمتهاي خدا عمومی و همگانی است.اکنون بذکر یک نعمت
بسیار مهم می پردازد که عبارت است از فرستادن پیامبران:
ی قَوْمِهِ 􀀀 ا نُوحاً إِل 􀀀 وَ لَقَدْ أَرْسَلْن
:نوح را بسوي قومش فرستادیم.ابن عباس می گوید:نوح را به این جهت نوح گفته اند که بسیار بر خود نوحه میکرد.برخی
گفته اند:بخاطر اینکه قوم خود را نفرین میکرد.برخی گفته اند:بخاطر اینکه در مورد فرزندش پیش خدا التماس میکرد.
لا تَتَّقُونَ 􀀀 هٍ غَیْرُهُ أَ فَ 􀀀 ا لَکُمْ مِنْ إِل 􀀀 اللّ م
􀀀
ا قَوْمِ اعْبُدُوا هَ 􀀀 الَ ی 􀀀فَق
:نخستین دعوت نوح در بارة توحید بود که مهم تر از هر چیزي است.بمردم میگفت:خدا را بیگانگی پرستش کنید و در برابر
او پرهیزکار باشید تا گرفتار عذاب نشوید.
إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ
􀀀
ذا 􀀀􀀀 ا ه 􀀀 الَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ م 􀀀فَق
:اشرافیان کافر قوم،گفتند:نوح بشري است مثل شما که قصد دارد بر شما
ص : 42
ریاست کند و شما را مطیع خود سازد و بر شما برتري پیدا کند.
لائِکَهً 􀀀 اللّ لَأَنْزَلَ مَ
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 وَ لَوْ
:اگر خدا میخواست که جز او کسی و چیزي پرستیده نشود،بشر نمی فرستاد.بلکه فرشتگانی بسوي ما می فرستاد.
ائِنَا الْأَوَّلِینَ 􀀀 ذا فِی آب 􀀀􀀀 ا بِه 􀀀 ا سَمِعْن 􀀀م
:توحیدي که نوح ما را بدان میخواند،در امتهاي پیشین،نمونۀ آن را نشنیده ایم.
إِلاّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّهٌ
􀀀
إِنْ هُوَ
:نوح مردي است که گرفتار جنون شده است.
حَتّ حِینٍ
ی􀀀 فَت بِهِ رََبَّصُوا
:انتظار مرگش بکشید تا از دست او راحت شوید.
برخی گویند:یعنی منتظر بهبودیش باشید که پس از بهبودي دست از این حرفها بر میدارد.برخی گویند:یعنی زندانیش کنید تا
از حرف خود باز گردد.
ص : 43
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 26 تا 30
اشاره
ا مِنْ کُلٍّ 􀀀 ارَ اَلتَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیه 􀀀 ا وَ ف 􀀀 جاءَ أَمْرُن 􀀀 ذا 􀀀 ا فَإِ 􀀀 ا وَ وَحْیِن 􀀀 ا إِلَیْهِ أَنِ اِصْ نَعِ اَلْفُلْکَ بِأَعْیُنِن 􀀀 ما کَذَّبُونِ ( 26 ) فَأَوْحَیْن 􀀀 الَ رَبِّ اُنْصُ رْنِی بِ 􀀀ق
خاطِبْنِی فِی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ( 27 ) فَإِذَا اِسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ 􀀀 تُ 􀀀 إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ اَلْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا
􀀀
زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ
ارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْمُنْزِلِینَ ( 29 ) إِنَّ 􀀀 اَلظّ ( 28 ) وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُب
􀀀
نَجّ مِنَ اَلْقَوْمِ الِمِینَ
ا􀀀ان 􀀀 لِلّ اَلَّذِي
􀀀
مَعَکَ عَلَی اَلْفُلْکِ فَقُلِ اَلْحَمْدُ هِ
( کُنّ لَمُبْتَلِینَ ( 30
ا􀀀 إِن اتٍ وَ 􀀀 ذلِکَ لَآی 􀀀 فِی
ترجمه:
نوح گفت:خدایا مرا در برابر تکذیب ایشان یاري فرما.به او وحی کردیم که در برابر ما و به امر ما کشتی بساز.همین که امر ما
آمد و تنور فوران کرد.از هر کدام یک جفت و خانواده ات را جز آنکه قضاي حتمی بر او واقع شده است،داخل کشتی
ص : 44
ساز و در مورد کافران با من سخن مگو که آنها غرق می شوند.همین که تو و کسانی که با تواند،در کشتی قرار
گرفتید،بگو:حمد خداي را که ما را از قوم ستمکار نجات داد.بگو:خدایا نزول مرا از کشتی مبارك گردان که تو بهترین نازل
کنندگانی.در این جریان،دلالات و درسهایی است و ما آزمایش کنندگانیم.
قرائت:
منزلا:ابو بکر-از عاصم-بفتح میم و کسر راء و دیگران بضم میم و فتح زاء خوانده اند،در هر دو صورت محتمل است که کلمه
مصدر یا اسم مکان باشد(از ابو علی فارسی فسوي).
مقصود:
اکنون دربارة نوح که قوم او را متهم بدیوانگی کردند،می فرماید:
ما کَذَّبُونِ 􀀀 الَ رَبِّ انْصُرْنِی بِ 􀀀ق
:نوح گفت:خدایا مرا در برابر تکذیبشان یاري کن و آنها را هلاك گردان.
ا􀀀 ا وَ وَحْیِن 􀀀 ا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِن 􀀀 فَأَوْحَیْن
:باو وحی کردیم که در برابر ما-و بقولی در برابر چشم دوستان ما از فرشتگان و مؤمنین-و بفرمان و راهنمایی ما کشتی بسازد.
إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ
􀀀
ا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ 􀀀 ارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیه 􀀀 ا وَ ف 􀀀 جاءَ أَمْرُن 􀀀 ذا 􀀀 فَإِ
:این قسمت در سورة هود تفسیر شده است.
خاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ 􀀀 لا تُ 􀀀 وَ
:در بارة ظالمان با من سخن مگو که آنها هلاك می شوند.
الظّ
􀀀
نَجّ مِنَ الْقَوْمِ الِمِینَ
ا􀀀ان 􀀀 لِلّ الَّذِي
􀀀
فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَی الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ هِ
:هنگامی که با همراهانت در کشتی قرار گرفتی،بگو:حمد خداي را که ما را از مردم ستمکاري که منکر توحیدند،خلاص
کرد.
ارَکاً 􀀀 وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُب
:و بگو:خدایا مرا در جایگاه مبارکی فرود آور.زیرا نجات حقیقی به همین است.برخی گفته اند:مقصود از جایگاه مبارك،
ص : 45
خود کشتی است.برخی گفته اند:مبارك بودن کشتی بخاطر این است که وسیلۀ نجات است.برخی گویند:مقصود این است که
مرا در جایی فرود آورد که داراي آب و درخت باشد.برخی گویند:منظور از مبارك این است که همراهان تولید نسل فراوان
کنند.
وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
:تو بهترین فرود آورندگانی.زیرا هیچکس قادر نیست که کسی را در منزلی فرود آورد و او را از آفات حفظ کند و همۀ
نیازهاي او را بر آورد، جز تو.حسن گوید:در کشتی هفت نفر مؤمن بودند و نوح هشتم بود.برخی گویند:
هشتاد نفر بودند.
اتٍ􀀀 ذلِکَ لَآی 􀀀 إِنَّ فِی
:در کار نوح و ساختن کشتی و هلاك دشمنان خداي براي عاقلان دلائل روشنی است که به آنها بر یگانگی خداوند استدلال
میکنند.
کُنّ لَمُبْتَلِینَ
ا􀀀 إِن وَ :ما آنها را بوسیلۀ فرستادن نوح و موعظه ها و تذکرات آزمودیم و بندگان را وادار میکنیم که به این آیات بر قدرت ما
استدلال کنند و ما را بشناسند.
ص : 46
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 31 تا 40
اشاره
الَ اَلْمَلَأُ 􀀀 لا تَتَّقُونَ ( 32 ) وَ ق 􀀀 هٍ غَیْرُهُ أَ فَ 􀀀 ا لَکُمْ مِنْ إِل 􀀀 اَللّ م
􀀀
ا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اُعْبُدُوا هَ 􀀀 ا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ ( 31 ) فَأَرْسَلْن 􀀀 ثُمَّ أَنْشَأْن
مِمّ
ا􀀀 ی مِمّ تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ شَْرَبُ
ا􀀀 ی إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَْکُلُ
􀀀
ذا 􀀀􀀀 ا ه 􀀀 ا م 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 اهُمْ فِی اَلْحَی 􀀀 اءِ اَلْآخِرَهِ وَ أَتْرَفْن 􀀀 مِنْ قَوْمِهِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَ ذَّبُوا بِلِق
( ظاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ ( 35 􀀀 راباً وَ عِ 􀀀 ذا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُ 􀀀 خاسِرُونَ ( 34 ) أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِ 􀀀 تَشْرَبُونَ ( 33 ) وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَ
اَللّ
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 إِلاّ رَجُلٌ اِفْتَر
􀀀
ا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ ( 37 ) إِنْ هُوَ 􀀀 ا وَ م 􀀀 ا نَمُوتُ وَ نَحْی 􀀀 اتُنَا اَلدُّنْی 􀀀 إِلاّ حَی
􀀀
ما تُوعَدُونَ ( 36 ) إِنْ هِیَ 􀀀 اتَ لِ 􀀀 اتَ هَیْه 􀀀 هَیْه
( ادِمِینَ ( 40 􀀀 عَمّ قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ ن
ا􀀀 الَ 􀀀 ما کَذَّبُونِ ( 39 ) ق 􀀀 اُنْصُر بِ ق رَبِّ نِْی الَ 􀀀 بِم ( 38 ) ا نَحْنُ لَهُ ؤُْمِنِینَ 􀀀 کَذِباً وَ م
ص : 47
ترجمه:
پس از آنها جماعت دیگري آفریدیم و در میان آنها پیامبري از جنس خود ایشان فرستادیم که خداي را بپرستید که جز او
خدایی براي شما نیست.چرا پرهیزکاري پیشه نمیکنید؟اشرافیان قوم که کافر شده و دیدار آخرت را تکذیب کرده بودند و در
زندگی دنیا آنها را متنعم ساخته بودیم،گفتند:این بشري است مثل شما که از آنچه شما میخورید و می نوشید،میخورد و می
نوشد و اگر اطاعت بشري مثل خودتان بکنید،دچار زیان میشوید،آیا شما را وعده میدهد که وقتی مردید و خاك و استخوان
شدید،بیرون آورده میشوید؟چه دور است وعده اي که بشما داده میشود؟ نیست مگر زندگی همین دنیا که میمیریم و زنده می
شویم و برانگیخته نمیشویم.
نیست او مگر مردي که بخدا افتراي دروغ می بندد و ما به او ایمان نداریم.گفت:
خدایا مرا در برابر تکذیب ایشان یاري فرما.خداوند فرمود:بزودي پشیمان خواهند شد.
قرائت:
هیهات:ابو جعفر به کسر و دیگران به فتح خوانده اند. گفته اند:به کسر جمع و بفتح مفرد است.
اعراب:
ذا􀀀 أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِ
...أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ
.« اذا » اول و بعقیده برخی براي تأکید است.یا اینکه در محل رفع است به « انّ » دوم بدل است از « انّ »: :سیبویه گوید
ذا مِتُّمْ... 􀀀إِ
.« انّ » :در محل رفع و خبر
مقصود:
بدنبال قصۀ نوح می فرماید:
ا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ 􀀀 ثُمَّ أَنْشَأْن
: پس از قوم نوح جماعت دیگري آفریدیم.
مقصود از قرن مردم یک عصر است که مقارن یکدیگر و بهم نزدیکند.برخی گویند:
منظور از این جماعت مردم عاد است که قوم هودند.زیرا هود بعد از نوح مبعوث
ص : 48
گردید.جبائی گوید:مقصود قوم ثمود است که بوسیلۀ صیحۀ آسمانی هلاك شدند.
لا تَتَّقُونَ 􀀀 هٍ غَیْرُهُ أَ فَ 􀀀 ا لَکُمْ مِنْ إِل 􀀀 اللّ م
􀀀
ا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا هَ 􀀀 فَأَرْسَلْن
:
تفسیر آن گذشت.
مِمّ تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ
ا􀀀 ی إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَْکُلُ
􀀀
ذا 􀀀􀀀 ا ه 􀀀 ا م 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 اهُمْ فِی الْحَی 􀀀 اءِ الْآخِرَهِ وَ أَتْرَفْن 􀀀 الَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَ ذَّبُوا بِلِق 􀀀 وَ ق
مِمّ تَشْرَبُونَ
ا􀀀 ی شَْرَبُ
:
اشرافیان قوم که کافر بودند و دیدار آخرت را تکذیب میکردند و انواع نعمتها را بآنها داده بودیم،گفتند:این شخص مثل
.( شماست آنچه شما میخورید و می نوشید،می خورد و می نوشد و بر ما ترجیحی ندارد ( 1
خاسِرُونَ 􀀀 وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَ
:اگر اطاعت بشري چون خودتان کنید و دعوت او را بپذیرید،دچار ضرر و زیان می شوید.
ظاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ 􀀀 راباً وَ عِ 􀀀 ذا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُ 􀀀 أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِ
اتَ 􀀀 اتَ هَیْه 􀀀 :آیا این پیامبر به شما وعده میدهد که پس از مردن و پوسیدن،بار دیگر زنده شده،از قبرها خارج می شوید؟! هَیْه
ا :زندگی 􀀀 ا نَمُوتُ وَ نَحْی 􀀀 اتُنَا الدُّنْی 􀀀 إِلاّ حَی
􀀀
ما تُوعَدُونَ :چه دور است و چه محال است وعده اي که بشما داده میشود!! إِنْ هِیَ 􀀀لِ
همین زندگی دنیاست که بما نزدیک است.گروهی میمیرند و گروهی بدنیا می آیند و زنده شدن مجدد،در بین نیست.
ا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ 􀀀 وَ م
:این زندگی و مرگ،حیات دیگري بدنبال ندارد.
ا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ 􀀀 اللّ کَذِباً وَ م
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 إِلاّ رَجُلٌ افْتَر
􀀀
إِنْ هُوَ
:او مردي است که بخداوند نسبت دروغ میدهد و ما او را تصدیق نمیکنیم.
ما کَذَّبُونِ 􀀀 الَ رَبِّ انْصُرْنِی بِ 􀀀ق
:تفسیر آن گذشت.
ص : 49
1) -اولین انتقاد آنها از فرستادة خدا بمنظور منحرف کردن ذهن مردم این است که چرا او غذا میخورد و آب می - 1
نوشد؟پیامبر باید نیازي به آب و غذا نداشته باشد.حال آنکه امتیاز پیامبران بوحی است.
ادِمِینَ 􀀀 عَمّ قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ ن
ا􀀀 الَ 􀀀ق
:خداوند دعاي پیامبر خود را مستجاب کرده، به او فرمود:دیري نمیپاید که اینها با فرا رسیدن مرگ یا نزول عذاب،از کردار و
گفتار خود نادم خواهند شد.
این جمله،تهدید است.
(1
(نوع اعتراضها را بیان کرده است:یک اعتراض این بود که چطور میشود پیامبر غذا بخورد و آب بنوشد؟!اعتراض دیگر این
است که:پیامبر سخن از قیامت و زنده شدن مجدد می زند و این قابل قبول نیست.در حقیقت آنها منکر معاد بودند.سومین
انتقاد آنها این بوده است که پیامبران بخدا نسبت دروغ میدهند و خداوند چنین مطلبی نگفته است. نکتۀ جالب این است که
همینها با همۀ خیره سري و گمراهی منکر خدا نیستند.بلکه نبوت انبیاء و معاد را منکرند و انتظار دارند که اگر پیامبري از
جانب خدا بیاید،نیازي به آب و غذا نداشته باشد و مثل ملک زندگی کند.
ص : 50
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 41 تا 50
اشاره
ا􀀀 ا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّهٍ أَجَلَه 􀀀 ا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ ( 42 ) م 􀀀 اَلظّ ( 41 ) ثُمَّ أَنْشَأْن
􀀀
اءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الِمِینَ 􀀀 اهُمْ غُث 􀀀 فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّیْحَهُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْن
لا􀀀 حادِیثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ 􀀀 اهُمْ أَ 􀀀 ا بَعْ َ ض هُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْن 􀀀 ا کَ ذَّبُوهُ فَأَتْبَعْن 􀀀 جاءَ أُمَّهً رَسُولُه 􀀀 ا 􀀀 را کُلَّ م 􀀀 ا تَتْ 􀀀 ا رُسُلَن 􀀀 ا یَسْتَأْخِرُونَ ( 43 ) ثُمَّ أَرْسَلْن 􀀀 وَ م
( الِینَ ( 46 􀀀 کانُوا قَوْماً ع 􀀀 ی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَ 􀀀 طانٍ مُبِینٍ ( 45 ) إِل 􀀀 ا وَ سُلْ 􀀀 اتِن 􀀀 ارُونَ بِآی 􀀀 خاهُ ه 􀀀 ی وَ أَ 􀀀 ا مُوس 􀀀 یُؤْمِنُونَ ( 44 ) ثُمَّ أَرْسَلْن
ابَ لَعَلَّهُمْ 􀀀 ا مُوسَی اَلْکِت 􀀀 کانُوا مِنَ اَلْمُهْلَکِینَ ( 48 ) وَ لَقَدْ آتَیْن 􀀀 ما فَ 􀀀 ابِدُونَ ( 47 ) فَکَ ذَّبُوهُ 􀀀 ا ع 􀀀 ما لَن 􀀀 ا وَ قَوْمُهُ 􀀀 الُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِن 􀀀فَق
( رارٍ وَ مَعِینٍ ( 50 􀀀 ذاتِ قَ 􀀀 ی رَبْوَهٍ 􀀀 ما إِل 􀀀 اهُ 􀀀 یَهْتَدُونَ ( 49 ) وَ جَعَلْنَا اِبْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَهً وَ آوَیْن
ص : 51
ترجمه:
آنها به حق دچار صیحه شدند و آنها را به شکل چوب خشک در آوردیم.مردم ستمکار از رحمت خدا دورند.آن گاه بدنبال
ایشان امتهاي دیگري بوجود آوردیم.
هیچ امتی از اجل خود جلو و عقب نمی افتد.آن گاه پیامبرانمان را یکی پس از دیگري فرستادیم و هر امتی پیامبر خود را
تکذیب کرد و ما آنها را بدنبال یکدیگر هلاك کردیم و از آنها داستانهایی عبرت انگیز بیادگار گذاشتیم.مردم بی ایمان از
رحمت خدا دورند.
آن گاه موسی و برادرش هارون را با آیاتمان و برهانی واضح بسوي فرعون و اشرافیان کشورش فرستادیم.آنها هم کبر
ورزیدند و مردمی برتري جو بودند.گفتند:آیا بدو بشري که مثل خود مایند و قومشان پرستندگان مایند،ایمان آوریم؟موسی و
هارون را تکذیب کردند و از هلاك شدگان بودند.بموسی تورات دادیم تا هدایت شوند.
پسر مریم و مادرش را آیتی قرار دادیم و آنها را بمکان مرتفعی که مسطح و داراي چشمۀ آب بود بردیم.
قرائت:
تترا:ابن کثیر و ابو عمرو و ابو جعفر به تنوین و دیگران بدون تنوین خوانده اند.
مقصود:
قبلا در بارة کفار فرمود:دیري نمی پاید که بر اثر مرگ یا عذاب،دچار ندامت خواهند شد.اکنون در بارة سرانجام کار آنها
میفرماید:
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ بِالْحَقِّ
:جبرئیل بر آنها صیحه اي کشید و بسبب کفر و استحقاق عقاب،همگی هلاك گشتند.
اءً􀀀 اهُمْ غُث 􀀀 فَجَعَلْن
:و آنها را بصورت شاخ درختان که سیلاب حمل میکند در آوردیم.مقصود این است که هلاك شدند و بشکل چوب خشک
در آمدند.
الظّ
􀀀
فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الِمِینَ
:خداوند مردم مشرك و تکذیب کننده را از رحمت خود دور کرده است.
ص : 52
ا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ 􀀀 ثُمَّ أَنْشَأْن
:پس از آنها امتهاي دیگري در عصرهاي بعد بوجود آوردیم.
ا یَسْتَأْخِرُونَ 􀀀 ا وَ م 􀀀 ا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّهٍ أَجَلَه 􀀀م
:این جمله تهدیدي است براي مشرکین.یعنی هیچ امتی پیش از به پایان رسانیدن مدت خود نمیمیرد و پیش از مدتی که باید
بماند،نباید بماند.برخی گویند:منظور این است که فرا رسیدن عذاب ایشان وقتی دارد که بیش و کم نمیشود. اجل،زمانی است
که براي انجام چیزي مقرر شده است.اجل محتوم قابل تغییر نیست.اما اجل مشروط،بحسب شرط تغییر میکند.
اجلی که در آیه ذکر شده،همان اجل محتوم است.
را􀀀 ا تَتْ 􀀀 ا رُسُلَن 􀀀 ثُمَّ أَرْسَلْن
:آن گاه پیامبران خود را یکی بعد از دیگري فرستادیم.
برخی گویند:یعنی آنها را بفاصله هاي کم فرستادیم.
ا کَذَّبُوهُ 􀀀 جاءَ أُمَّهً رَسُولُه 􀀀 ا 􀀀 کُلَّ م
:هر رسولی نزد امت خود رفت،مورد تکذیب واقع شد.
ا بَعْضَهُمْ بَعْضاً 􀀀 فَأَتْبَعْن
:ما هم آنها را پی در پی هلاك کردیم.
حادِیثَ 􀀀 اهُمْ أَ 􀀀 وَ جَعَلْن
:و آنها را به سرنوشتی گرفتار کردیم که از آنها داستانی شوم در میان مردم بعد بیادگار ماند.
لا یُؤْمِنُونَ 􀀀 فَبُعْداً لِقَوْمٍ
:مردم بی ایمان از رحمت خدا دورند.
ی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ 􀀀 طانٍ مُبِینٍ إِل 􀀀 ا وَ سُلْ 􀀀 اتِن 􀀀 ارُونَ بِآی 􀀀 خاهُ ه 􀀀 ی وَ أَ 􀀀 ا مُوس 􀀀 ثُمَّ أَرْسَلْن
:
آن گاه موسی و برادرش هارون را با نشانه هاي روشن و برهان آشکار،بسوي فرعون و اشراف کشورش فرستادیم.علت اینکه
اشراف را ذکر میکند،این است که سایرین تابع ایشانند.
الِینَ 􀀀 کانُوا قَوْماً ع 􀀀 فَاسْتَکْبَرُوا وَ
:آنها از قبول حق کبر ورزیده،سر باز.
زدند و مردم گردن فرازي بودند که بر تودة مردم غالب شده،آنها را برده و بنده خویش ساخته بودند.
ا􀀀 الُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِن 􀀀فَق
:گفتند:چگونه بدو بشر ایمان بیاوریم که
ص : 53
از نظر آفرینش با ما تفاوتی ندارند.بشر را باین جهت بشر گفته اند که بشرة او-یعنی پوستش-پوشیدة از پشم و مو نیست و
بدینجهت محتاج لباس است.اما حیوانات بدنشان بوسیلۀ پشم و مو و پر پوشیده شده است و این،لطفی است از جانب خداوند
به آنها که از نعمت عقل محرومند و نمیتوانند خویشتن را بوسیلۀ ساتري بپوشند.
ابِدُونَ 􀀀 ا ع 􀀀 ما لَن 􀀀 وَ قَوْمُهُ
:چرا بموسی و هارون و قومشان بردگان و بندگان مایند،ایمان بیاوریم؟!حسن گوید:بنی اسرائیل فرعون را می پرستیدند و
فرعون بت می پرستید.
کانُوا مِنَ الْمُهْلَکِینَ 􀀀 ما فَ 􀀀 فَکَذَّبُوهُ
:آنان موسی و هارون را تکذیب کردند و سر انجام خداوند آنها را غرق و هلاك کرد.
ابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ 􀀀 ا مُوسَی الْکِت 􀀀 وَ لَقَدْ آتَیْن
:تورات را بر موسی نازل کردیم تا مردم بوسیلۀ آن براه حق و صواب هدایت شوند.
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَهً
:پسر مریم و مادرش را شاهد و دلیلی بر قدرت خویش قرار دادیم.زیرا عیسی را بدون پدر آفریدیم و مریم را بدون شوهر
باردار کردیم.
رارٍ وَ مَعِینٍ 􀀀 ذاتِ قَ 􀀀 ی رَبْوَهٍ 􀀀 ما إِل 􀀀 اهُ 􀀀 وَ آوَیْن
:این مادر و فرزند را به نقطۀ مرتفعی که زمین آن هموار-و بقولی سر سبز و خرم-بود،بردیم.برخی گویند:در مصر است و
برخی گویند:بیت المقدس است.برخی گویند:منظور از ربوه،حیرة کوفه و قرار مسجد کوفه و معین،شط فرات است.
ص : 54
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 51 تا 56
اشاره
( احِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ ( 52 􀀀 ذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً و 􀀀 ما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ( 51 ) وَ إِنَّ ه 􀀀 صالِحاً إِنِّی بِ 􀀀 اتِ وَ اِعْمَلُوا 􀀀 ا أَیُّهَا اَلرُّسُلُ کُلُوا مِنَ اَلطَّیِّب 􀀀ی
ما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ 􀀀 حَتّ حِینٍ ( 54 ) أَ یَحْسَ بُونَ أَنَّ
ی􀀀 غَم ما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ ( 53 ) فَذَرْهُمْ فِی رَْتِهِمْ 􀀀 فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً کُلُّ حِزْبٍ بِ
( لا یَشْعُرُونَ ( 56 􀀀 راتِ بَلْ 􀀀 سارِعُ لَهُمْ فِی اَلْخَیْ 􀀀 الٍ وَ بَنِینَ ( 55 ) نُ 􀀀م
ترجمه:
اي پیامبران از چیزهاي حلال بخورید و کار شایسته کنید که من بکردار شما دانایم.این دین شما یک دین است و من خداي
شمایم.از من بپرهیزید.مردم بکتابهاي مختلفی گرویدند و هر حزبی به آنچه نزد خود دارد،خوشحال است.آنها را در جهلشان
باقی بگذار تا مرگشان فرا رسد.آیا گمان میکنند اینکه آنها را به مال و اولاد کمک میکنیم،براي این است که در خیرات آنها
تعجیل کنیم؟ولی آنها شعور ندارند!
قرائت:
خوانده اند.وجه « ان » و دیگران « ان » واق:کوفیان بکسر همزه و ابن عامر
ص : 55
قرائت دوم و سوم این است که حرف جر مقدر است و وجه کسر این است که کلامی مستأنف است.
مقصود:
بدنبال مطالب گذشته که تاریخچه اي کوتاه از وضع امتها و برنامۀ پیامبران بود،میفرماید:
اتِ􀀀 ا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّب 􀀀ی
:گویند:این خطاب بهمۀ پیامبران است و به آنها امر شده است که حلال بخورند.از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که:
خدا پاك است و جز پاك نمیپذیرد و مؤمنین را بهمان چیزهایی امر کرده است که پیامبران را امر کرده است.فرمود:اي »
پیامبران از چیزهاي پاك بخورید و فرمود:
.« اي مردم مؤمن از چیزهاي پاکی که روزي شما کرده ایم بخورید
برخی گویند:این خطاب مخصوص حضرت محمد(ص)است:زیرا عرب،مفرد را بجمع خطاب میکند.البته فایده این نحو خطاب
این است که دلالت دارد بر اینکه پیامبران همگی بهمین دستور مأمور بوده اند.
حسن گوید:بخدا بدانید که مقصود زرد و سرخ و ترش و شیرین نیست،بلکه منظور این است که از حلال استفاده کنید.
ما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ 􀀀 صالِحاً إِنِّی بِ 􀀀 وَ اعْمَلُوا
:در پی کارهاي شایسته-که شما را بآن ها امر کرده ام-باشید که من بکردار شما دانا و آگاهم.بدیهی است که شخص عاقل
وقتی میداند که کسی که برایش کار میکند به حالش آگاه است و پاداش او را به حسب عمل میدهد،عمل خود را اصلاح
میکند،برخی گویند:این خطاب مخصوص جناب عیسی است.
احِدَهً 􀀀 ذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً و 􀀀 وَ إِنَّ ه
ا􀀀 اءَن 􀀀 ا آب 􀀀 إِنّ وَجَ دْن
􀀀
ا » : :حسن و ابن جریح گویند:یعنی دین شما یک دین است.شاید این که امت بمعنی دین است،این آیه است
.( و ما پدرانمان را بر دینی یافتیم:زخرف 22 ) « ی أُمَّهٍ 􀀀 عَل
نابغه گوید:
ص : 56
حلفت فلم اترك لنفسی ریبه
و هل یأثمن ذو امه و هو طائع
سوگند یاد کرده و براي خود تردیدي باقی نگذاشته ام.آیا شخص دیندار و مطیع،گناه میکند؟ برخی گویند:یعنی جماعت شما
و جماعت قبل از شما همه یکی بوده،بندگان خدا هستید.
وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ
:من خداي شمایم پس از من بپرهیزید.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً
:اما مردم در دین خود متفرق شدند و هر دسته اي به کتابی گرویدند و سایر کتب را تکذیب کردند.چنان که یهود به انجیل و
قرآن کافر شدند و مسیحیان بقرآن.
برخی گویند:یعنی کتابهایی ساختند و به آنها براي اثبات مذهب خود استدلال کردند.
یعنی بصورت دسته هاي مختلف و « زُبره » جمع ،« زبَر » و جمع زبور باشد.اما بنا بر قرائت ابن عامر « زبُر » این معنی بنا بر این است که
فرقه هاي گوناگون در آمدند.
ما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ 􀀀 کُلُّ حِزْبٍ بِ
:هر حزب و دسته اي بدین خود خشنود است و خود را بر حق می پندارد.
اکنون پیامبر گرامی اسلام را مخاطب ساخته،می فرماید:
حَتّ حِینٍ
ی􀀀 غَم فَذَرْهُمْ فِی رَْتِهِمْ
:آنها را در جهل و گمراهی خودشان رها کن تا مرگ یا عذابشان فرا رسد.
راتِ􀀀 سارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْ 􀀀 الٍ وَ بَنِینَ نُ 􀀀 ما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ م 􀀀 أَ یَحْسَبُونَ أَنَّ
:آیا این کافران گمان میکنند که مال و اولاد فراوانی که به آنها داده ایم،بخاطر پاداش و ثواب و خشنودي خود و لیاقت آنها
داده ایم؟چنین نیست.منظور ما این است که آنها را مهلت دهیم و سرانجام آنها را گرفتار کیفر سازیم.
لاهُ رَبُّهُ 􀀀 ذا مَا ابْتَ 􀀀 سانُ إِ 􀀀 فَأَمَّا الْإِنْ » : نظیر این آیه،آیۀ دیگري است که می گوید
ص : 57
هنگامی که انسان را خداوند می آزماید و اکرامش میکند و متنعمش می سازد،می ) « فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ
گوید:خدایم گرامیم داشته است:فجر 15 ) سکونی از امام باقر بنقل از پدرانش نقل کرده که پیامبر خدا فرمود:
خداوند می فرماید:بندة مؤمن به هنگامی که چیزي از دنیا را بر او سخت می گیرم، غمگین میشود.در این حال به من نزدیکتر
لا􀀀 بَلْ » سپس همین آیه را تا « است و هنگامی که دنیا را برایش گسترش میدهم،شاد میشود و در این حال از من دورتر است
خواند.آن گاه فرمود:این براي آنها آزمایشی است. « یَشْعُرُونَ
مقصود از خیرات،منافع پر ارزش است.بر خلاف شرور که زیانهاي سخت است.
لا یَشْعُرُونَ 􀀀 بَلْ
:بلکه آنها شعور و دقت ندارند.برخی گویند:شعور از راه حواس است و لذا بخداوند شاعر گفته نمیشود.
ص : 58
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 57 تا 61
اشاره
لا یُشْرِکُونَ ( 59 ) وَ اَلَّذِینَ 􀀀 اتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ ( 58 ) وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ 􀀀 إِنَّ اَلَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَهِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ( 57 ) وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِآی
( سابِقُونَ ( 61 􀀀 ا 􀀀 راتِ وَ هُمْ لَه 􀀀 سارِعُونَ فِی اَلْخَیْ 􀀀 ئِکَ یُ 􀀀 اجِعُونَ ( 60 ) أُول 􀀀 ی رَبِّهِمْ ر 􀀀 ا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِل 􀀀 یُؤْتُونَ م
ترجمه:
آنان که از عذاب خدا ترسانند و آنان که به آیات خدا مؤمنند و آنان که بخدا مشرك نیستند و آنها که زکات و صدقه
میدهند و حال آنکه دلشان ترسان است از اینکه بسوي خدا بازگشت میکنند،اینها در راه نیکیها سرعت میگیرند و بر- دیگران
جلو می افتند.
مقصود:
اکنون خداوند پس از بیان حال بدان به بیان حال نیکان پرداخته،می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَهِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ
:کسانی که از عذاب خدا می ترسند در نتیجه امر خدا را اطاعت و نهی خدا را ترك می کنند.
خشیت یعنی ناراحتی انسان به تصور زیان.
اتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ 􀀀 وَ الَّذِینَ هُمْ بِآی
:و آنها که همۀ آیات خدا را اعم از قرآن
ص : 59
و غیر قرآن،می پذیرند و تصدیق میکنند.
لا یُشْرِکُونَ 􀀀 وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ
:و آنها که بتها را در پرستش شریک خدا نمیکنند.زیرا ایمان جز بترك شرك ممکن نیست.
ا آتَوْا 􀀀 وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ م
:و آنها که زکات و صدقه میدهند و بقولی کار نیکو میکنند.
وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ
:حال آنکه دلهاي آنها ترسان است.حسن گوید:مؤمن داراي احسان و ترس و منافق بدکار و ایمن است.
امام صادق(ع)میفرماید:مؤمنین می ترسند که ایمانشان قبول نشود.در روایت دیگري است که:مؤمن صدقات خود را با بیم و
امید میدهد.
اجِعُونَ 􀀀 ی رَبِّهِمْ ر 􀀀 أَنَّهُمْ إِل
:علت این است که آنها یقین دارند که بازگشتشان بسوي خداست و می ترسند که اعمال از آنها قبول نشود.زیرا ایمن نیستند
از این که مبادا قصور و تفریط کرده باشند.
راتِ􀀀 سارِعُونَ فِی الْخَیْ 􀀀 ئِکَ یُ 􀀀 أُول
:اینها که صفات مذکور را دارا هستند،کسانیند که بسوي طاعات سبقت میگیرند.زیرا اشتیاق دارند و میدانند که پاداش نیکو
نصیب آنها خواهد شد.
سابِقُونَ 􀀀 ا 􀀀 وَ هُمْ لَه
:بخاطر همین طاعات است که در رفتن به بهشت،بر دیگران سبقت می گیرند.
کلبی گوید:یعنی در انجام نیکیها بر امتهاي دیگر سبقت میگیرند.ابن- عباس گوید:در نیکی و تقوي بر امثال خود سبقت
میگیرند.
ص : 60
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 62 تا 71
اشاره
مالٌ مِنْ دُونِ 􀀀 ذا وَ لَهُمْ أَعْ 􀀀􀀀 لا یُظْلَمُونَ ( 62 ) بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَهٍ مِنْ ه 􀀀 ابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ 􀀀 ا کِت 􀀀 ا وَ لَدَیْن 􀀀 إِلاّ وُسْعَه
􀀀
لا نُکَلِّفُ نَفْساً 􀀀 وَ
لا تُنْ َ ص رُونَ ( 65 ) قَدْ 􀀀 مِنّ
ا􀀀 إِنَّکُم لا تَجْأَرُوا اَلْیَوْمَ 􀀀 ( ی ( 64 إِذ هُمْ جَْأَرُونَ ا􀀀 بِالْع ذَابِ 􀀀 م ا تُْرَفِیهِمْ 􀀀 إِذ أَخَ ذْن ا􀀀 ح تَّ
ی􀀀 امِلُونَ ( 63 ) 􀀀 ا ع 􀀀 ه لَه ذلِکَ مُْ 􀀀
ا􀀀 جاءَهُمْ م 􀀀 سامِراً تَهْجُرُونَ ( 67 ) أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا اَلْقَوْلَ أَمْ 􀀀 ابِکُمْ تَنْکِصُونَ ( 66 ) مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ 􀀀 ی أَعْق 􀀀 ی عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ عَل 􀀀 اتِی تُتْل 􀀀 کانَتْ آی 􀀀
جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ 􀀀 اءَهُمُ اَلْأَوَّلِینَ ( 68 ) أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ( 69 ) أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّهٌ بَلْ 􀀀 لَمْ یَأْتِ آب
اهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ 􀀀 اتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْن 􀀀 ماو 􀀀 واءَهُمْ لَفَسَ دَتِ اَلسَّ 􀀀 کارِهُونَ ( 70 ) وَ لَوِ اِتَّبَعَ اَلْحَقُّ أَهْ 􀀀
(71)
ص : 61
ترجمه:
هر کسی را باندازه تواناییش تکلیف میکنیم و پیش ما کتابی است که بحق سخن میگوید و آنها ظلم نمیشوند.بلکه دلهاي
ایشان از این مطلب غافل است و غیر از غفلتشان کارهاي زشتی هم انجام میدهند.هنگامی که رؤسا و عیاش هاي ایشان را
دچار عذاب کردیم،شیون میکنند.امروز شیون نکنید که یار و یاوري در برابر ما ندارید.آیات من براي شما خوانده می شد و
شما عقب می رفتید.حال آنکه کبر می ورزیدید و شبانه عیبجویی پیامبر میکردید و حق را رها می ساختید.آیا در بارة قرآن
دقت نکردند؟آیا کتابی بر آنها نازل گردید که بر نیاکان ایشان نازل نگردیده بود؟آیا پیامبر خود را نشناختند و او را انکار
کردند؟آیا به او نسبت جنون دادند؟بلکه او بحق نزد ایشان آمد و بیشتر آنها از حق کراهت دارند.و اگر حق تابع هواي ایشان
بود، آسمانها و زمین و هر که در آنهاست،فاسد می شد.بلکه چیزي بر آنها نازل کردیم که وسیلۀ شرف و سر بلندي آنهاست
و آنها از شرف خود روي گردانند.
قرائت:
تهجرون:نافع بضم تاء و کسر جیم و دیگران بفتح تاء و ضم جیم خوانده اند.
بنا بر اول به معنی بدگویی و بنا بر دوم بمعنی ترك و هذیان گویی است.
لغت:
وسع:توانایی تکلیف:به مشقت انداختن.البته تکلیف خداوند،براي انسان فایده دارد.
غمر:پوشش،سختی جؤار:فریاد زدن و کمک خواستن نکوص:عقب رفتن
اعراب:
مصدر است،حرف باء زائد است و اگر صفت است،تقدیر « حق » بالحق:اگر « نکلف » وسعها:مفعول دوم
ص : 62
است مستکبرین:حال « اعمال » امِلُونَ :این جمله در محل رفع و صفت 􀀀 ا ع 􀀀 حذف شده هُمْ لَه « ینطق » است.مفعول « بالحکم الحق » آن
سامرا:اسم جمع و حال « کان » تنکصون:خبر
مقصود:
پس از آنکه حال مؤمنین و کافرین را بیان کرد،به بیان این مطلب می پردازد که تکلیف افراد به اندازة قدرت ایشان است.
ا􀀀 إِلاّ وُسْعَه
􀀀
لا نُکَلِّفُ نَفْساً 􀀀 وَ
:هیچکس را به تکلیفی که توانایی آن ندارد، مکلف نمیکنیم.
ابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ 􀀀 ا کِت 􀀀 وَ لَدَیْن
:پیش فرشتگان مقرب!کتابی است که به حق سخن میگوید و گواهیهایی میدهد که بسود و یا زیان شماست.این کتاب را
فرشتگان بفرمان ما می نویسند.مقصود نامۀ اعمال است.
لا یُظْلَمُونَ 􀀀 وَ هُمْ
:هیچکس ظلم نمیشود.یعنی از ثوابشان چیزي کم و بر عقابشان چیزي افزوده نمیشود و کسی بگناه دیگري مؤاخذه نمیگردد.
ذا􀀀􀀀 بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَهٍ مِنْ ه
:لکن قلوب کفار از این کتاب که مشتمل بر وعده و تهدید است،سخت غافل است.حسن گوید:یعنی در جهل و حیرتند.
امِلُونَ 􀀀 ا ع 􀀀 ذلِکَ هُمْ لَه 􀀀 مالٌ مِنْ دُونِ 􀀀 وَ لَهُمْ أَعْ
:علاوه بر غفلت و جهل،کارهایی زشت هم انجام میدهند و بنا بر این هم کیفر کفر را مستوجبند و هم کیفر کردار زشت را.
برخی گویند:یعنی کارها و خطاهایی مرتکب میشوند که سواي حق است.
برخی گویند:یعنی پیش از فرا رسیدن مرگشان،ناچار کارهایی انجام میدهند.
برخی گویند:یعنی کارهاي دیگري هم انجام میدهند که از لحاظ زشتی و ناپسندي،از کفر کوچک ترند و تا روز مرگ این
کارها را انجام میدهند.
ذابِ 􀀀 ا مُتْرَفِیهِمْ بِالْعَ 􀀀 ذا أَخَذْن 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀
:بر این حال باقیند تا وقتی که ثروتمندان
ص : 63
و رؤساي ایشان را گرفتار عذاب آخرت یا عذاب دنیا-یعنی شمشیر بدر-کنیم.برخی گویند:منظور عذاب گرسنگی است.زیرا
خدایا بر قوم مصر سخت بگیر و سالهایی براي آنها پیش آور همچون سالهاي »: پیامبر دعا کرد و بدرگاه خداوند عرضه داشت
خداوند آنها را گرفتار قحط کرد تا مردار و گوشت سگ خوردند. « یوسف » قوم
ذا هُمْ یَجْأَرُونَ 􀀀إِ
:در آن وقت به واسطۀ شدت عذاب،ناله و فریاد میکنند.بقولی یعنی کمک میخواهند و بقولی یعنی بدرگاه خدا توبه میکنند.
لا تُنْصَرُونَ 􀀀 مِنّ
ا􀀀 إِنَّکُم لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ 􀀀
:امروز ناله نکنید که کسی شما را بدفع عذاب ما یاري نمیکند.
ابِکُمْ تَنْکِصُونَ 􀀀 ی أَعْق 􀀀 ی عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ عَل 􀀀 اتِی تُتْل 􀀀 کانَتْ آی 􀀀 قَدْ
:روزي بود که آیات من براي شما کافران معذب،خوانده می شد و شما روي گردان بودید و تکذیب می کردید.
مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ
:حرم یا مکه را وسیلۀ برتري خود بر سایر مردم قرار داده بودید.بقولی یعنی:از قبول سخنان محمد(ص)کبر می ورزیدید.
سامِراً تَهْجُرُونَ 􀀀
:شبانه در معایب پیامبر سخن میگفتید و از حق اعراض میکردید یا دهان به بدگویی می گشودید.
أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ
اءَهُمُ 􀀀 ا لَمْ یَأْتِ آب 􀀀 جاءَهُمْ م 􀀀 :آیا اینها در بارة قرآن دقت نمیکنند تا دلائل روشن آن را در بارة راستگویی پیامبر ما دریابند؟! أَمْ
الْأَوَّلِینَ :ابن عباس گوید:یعنی آیا نوح و ابراهیم و پیامبران دیگر را بسوي قومشان نفرستادیم؟محمد(ص)نیز مثل پیامبران
دیگران از جانب ما مأمور است.
أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ
:ابن عباس گوید:یعنی آیا این همان محمدي نیست که در کوچکی و بزرگی او را می شناختند و براستگویی و امانتداري و
وفاي بعهد نزد ایشان معروف بود؟بدینترتیب آنها را توبیخ میکند که با اینکه او را براستی و درستی و شرافت خانوادگی
شناخته بودند،انکارش کردند
ص : 64
أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّهٌ
:ابن عباس گوید:یعنی کدام جنون در او سراغ دارند؟آنها پیامبر را دیوانه معرفی میکردند تا مردم را از او متنفر کنند یا او را بر
دوش خود بر گردانند.
جاءَهُمْ بِالْحَقِّ 􀀀 بَلْ
:ولی او آورندة قرآن و دین حق است و دیوانه نیست.
کارِهُونَ 􀀀 وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ
:اکثر آنها از حق کراهت دارند.زیرا مطابق میلشان نیست.
اتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ 􀀀 ماو 􀀀 واءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّ 􀀀 وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْ
:اگر خداوند،مطابق میل آنها براي خود شریکی قائل می شد،آسمانها و زمین و هر که در آنهاست،تباه می شدند.وجه این
انبیاء 22 )بیان داشته ایم. ) « ا􀀀 اللّ لَفَسَدَت
􀀀
ما آلِهَهٌ إِلَّا هُ 􀀀 کانَ فِیهِ 􀀀 لَوْ » تباهی را بهنگام بحث در بارة
برخی گویند:حق،چیزي است که به نیکیها دعوت می کند و هوي چیزي است که به بدیها دعوت می کند.پس مقصود این
است که اگر حق تابع هواي نفس ایشان می شد،دعوت می کرد بزشتیها و تدبیر آسمانها و زمین فاسد می شد زیرا تدبیر
آسمانها و زمین به حق است نه به هوي.
برخی گویند:یعنی احوال آسمانها و زمین فاسد می شد،زیرا حرکت و گردش آنها به حکمت است نه به هوي.
مقصود از کسانی که در آسمانها و زمینند،فرشتگان و جن و انسان است.
علت فساد آسمانها و زمین این است که وقتی حق تابع هوي شود،دلیل ها باطل می شوند و اعتمادها از بین می رود و هیچ
وعده و تهدیدي از خداوند قابل قبول نیست و حتی ممکن است عدل خدا هم تبدیل بظلم شود.
اهُمْ بِذِکْرِهِمْ 􀀀 بَلْ أَتَیْن
:لکن ما براي آنها چیزي فرستاده ایم که وسیلۀ شرف و فخر آنهاست،زیرا پیامبر از آنهاست و قرآن بزبان آنها نازل شده است.
فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ
:آنها از شرف خود روي گردانند و به خواري خود راضی شده اند.ابن عباس گوید:مقصود از ذکر،بیان حق است.
ص : 65
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 72 تا 80
اشاره
یُؤْمِنُونَ 􀀀 راطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 73 ) وَ إِنَّ اَلَّذِینَ لا 􀀀 ی صِ 􀀀 اَلرّ ( 72 ) وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِل
ازِقِینَ 􀀀 خَی راجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ هُوَ رُْ 􀀀 أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَ
اهُمْ 􀀀 انِهِمْ یَعْمَهُونَ ( 75 ) وَ لَقَدْ أَخَذْن 􀀀 ا بِهِمْ مِنْ ضُ رٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْی 􀀀 ا م 􀀀 اهُمْ وَ کَشَ فْن 􀀀 اکِبُونَ ( 74 ) وَ لَوْ رَحِمْن 􀀀 راطِ لَن 􀀀 بِالْآخِرَهِ عَنِ اَلصِّ
ذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ ( 77 ) وَ هُوَ اَلَّذِي 􀀀 ذابٍ شَدِیدٍ إِ 􀀀 ذا عَ 􀀀 اباً 􀀀 ا عَلَیْهِمْ ب 􀀀 ذا فَتَحْن 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 ی ( 76 ) ا تََضَرَّعُونَ 􀀀 اِسْتَک لِرَبِّهِمْ وَ م انُوا 􀀀 فَم بِالْعَذ اَ ابِ 􀀀
ا تَشْکُرُونَ ( 78 ) وَ هُوَ اَلَّذِي ذَرَأَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ( 79 ) وَ هُوَ اَلَّذِي یُحْیِی 􀀀 صارَ وَ اَلْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا م 􀀀 أَنْشَأَ لَکُمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْ
( لا تَعْقِلُونَ ( 80 􀀀 ارِ أَ فَ 􀀀 لافُ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّه 􀀀 وَ یُمِیتُ وَ لَهُ اِخْتِ
ص : 66
ترجمه:
آیا از آنها مزدي میخواهی؟مزد خداوند بهتر است و خدا بهترین روزي- دهندگان است.تو آنها را براه راست میخوانی و آنها
که به آخرت ایمان ندارند از آن راه منحرفند.اگر آنها را رحم میکردیم و ضررشان را بر میداشتیم،بطغیان کور کورانۀ خود
ادامه میدادند.ما آنها را گرفتار عذاب کردیم.آنها در برابر خداوند خود تواضع نکردند و نیایش نمیکنند.تا اینکه دري صاحب
عذاب شدید بر آنها گشودیم و آنها دستخوش نومیدي شدند.خداست که براي شما گوش و چشم و دل آفرید و شما کمی
شکر میکنید.خداست که شما را در زمین ایجاد کرد و بسوي او می روید.خداست که زنده میکند و میمیراند و او راست
اختلاف شب و روز.چرا تعقل نمیکنید؟!
لغت:
خراج:خرج،هزینۀ زندگی.
استکانه:خضوع.
مقصود:
اکنون میفرماید:
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً
:آیا تو از آنها بواسطۀ آوردن قرآن و ایمان،مزد میخواهی که آنها بتو تهمت می بندند و از قبول سخن تو خودداري میکنند؟
راجُ رَبِّکَ خَیْرٌ :ولی مزدي که خداوند در دنیا-و بقولی در آخرت- بتو میدهد بهتر است. 􀀀 فَخَ
الرّ
ازِقِینَ 􀀀 خَی وَ هُوَ رُْ
:و خداوند برترین عطا کنندگان است.از این جمله استفاده میشود که غیر خدا هم به اذن خدا روزي میدهد.
راطٍ مُسْتَقِیمٍ 􀀀 ی صِ 􀀀 وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِل
:تو آنها را براه توحید و عبادت مخلصانه و عمل به احکام شریعت،دعوت میکنی.
اکِبُونَ 􀀀 راطِ لَن 􀀀 لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ عَنِ الصِّ 􀀀 وَ إِنَّ الَّذِینَ
:آنان که عالم پس از
ص : 67
مرگ را تصدیق نمیکنند،از دین حق منحرفند.برخی گویند:یعنی در آخرت،از راه بهشت منحرف شده،بچپ و راست می
روند و وارد جهنم می شوند.
انِهِمْ یَعْمَهُونَ 􀀀 ا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْی 􀀀 ا م 􀀀 اهُمْ وَ کَشَفْن 􀀀 وَ لَوْ رَحِمْن
:اگر در آخرت به آنها رحم کنیم و آنها را از ضرر و زیان خلاص کرده،بدنیا بازگردانیم،در طغیان و گمراهی لجاجت بخرج
.( اگر رد شوند برمیگردند بآنچه نهی شده اند:انعام 28 ) « ما نُهُوا عَنْهُ 􀀀 ادُوا لِ 􀀀 وَ لَوْ رُدُّوا لَع » : میدهند.این آیه نظیر این است که
برخی گویند:منظور این است که اگر آنها را در همین دنیا از گرسنگی و بدبختی نجات دهیم،در گمراهی و سرگردانی خود
باقی خواهند ماند.
کانُوا لِرَبِّهِمْ 􀀀 ذابِ فَمَا اسْتَ 􀀀 اهُمْ بِالْعَ 􀀀 وَ لَقَدْ أَخَذْن
:ما کافران را گرفتار قحطی و کمی روزي و کشتار با شمشیر کردیم و آنها در برابر خداي خویش تواضع نکرده، رام نشدند.
ا یَتَضَرَّعُونَ 􀀀 وَ م
:و در دعا و نیایش رغبتی بخدا نشان نمیدهند.
امام صادق(ع)فرمود:استکانت بمعنی دعاء و تضرع بمعنی بلند کردن دست در حال دعاست.
ذابٍ شَدِیدٍ 􀀀 ذا عَ 􀀀 اباً 􀀀 ا عَلَیْهِمْ ب 􀀀 ذا فَتَحْن 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀
:بر این روش باقی ماندند،تا اینکه آنها را بعذابی سخت تر گرفتار کردیم.منظور همان وقتی است که پیامبر خدا در بارة آنها
در نتیجه کار آنها از گرسنگی به جایی رسید که کرك خون «! خدایا،سالهایی مثل سالهاي قوم یوسف »: نفرین کرده،گفت
آلود میخوردند.این نظر از مجاهد است.
ابن عباس گوید:منظور کشته شدن آنها در جنگ بدر است.
جبائی گویی:منظور گشوده شدن دري از عذاب جهنم است در آخرت بروي آنها و برخی گفته اند:منظور موقع فتح مکه
است.
امام باقر(ع)فرمود:منظور رجعت است.
ذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ 􀀀إِ
:کار آنها به جایی رسید که از هر خیري نومید و دستخوش
ص : 68
حیرت گشتند.
اکنون بیان میکند که بخشنده انواع نعمتها،خداست.
صارَ وَ الْأَفْئِدَهَ 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْ
:خداست که براي شما گوش و چشم و دل آفرید و این حواس را از نیستی بهستی آورد.علت آنکه از میان همۀ نعمتها این سه
نعمت را ذکر میکند،این است که پی بردن به صحت هر دلیلی مبتنی بر این است که عاقل ببیند و بشنود و فکر کند.تا بداند.
ا تَشْکُرُونَ 􀀀 قَلِیلًا م
:اما شما با داشتن این نعمتها کمتر شکر میکنید.برخی گویند:یعنی شما در برابر پروردگار این نعمتها سپاسگزاري نمیکنید و از
توحید او سرباز می زنید.
وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
:خدا کسی است که شما را در روي زمین آفرید و روز قیامت بسوي او می روید تا به اعمال شما پاداش دهد.
وَ هُوَ الَّذِي یُحْیِی وَ یُمِیتُ
:خدا کسی است که شما را در رحم مادران حیات میدهد و در وقت انقضاي اجل میمیراند.
ارِ 􀀀 لافُ اللَّیْلِ وَ النَّه 􀀀 وَ لَهُ اخْتِ
:تدبیر شب و روز بدست خداست و آنها را کم و زیاد میکند.برخی گویند:یعنی آمد و شد شب در کف قدرت اوست.
لا تَعْقِلُونَ 􀀀 أَ فَ
:چرا تعقل نمیکنید؟یعنی چرا فکر نمیکنید،تا بدانید که اینها را صانعی است قادر و دانا و حکیم و جز او کسی سزاوار خدایی و
پرستش نیست.
ص : 69
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 81 تا 90
اشاره
ذا مِنْ قَبْلُ إِنْ 􀀀􀀀 ا ه 􀀀 اؤُن 􀀀 ا نَحْنُ وَ آب 􀀀 إِنّ لَمَبْعُوثُونَ ( 82 ) لَقَدْ وُعِدْن
􀀀
ظاماً أَ ا 􀀀 راباً وَ عِ 􀀀 کُنّ تُ
ا􀀀 و ا 􀀀 إِذ مِتْن ا􀀀 الُوا أَ 􀀀 اَلْأَو ( 81 ) ق ق لَُّونَ الَ 􀀀 ا 􀀀 الُوا مِثْلَ م 􀀀 ب ق لَْ
لا تَذَکَّرُونَ ( 85 ) قُلْ مَنْ رَبُّ 􀀀 لِلّ قُلْ أَ فَ
􀀀
ا إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 84 ) سَیَقُولُونَ هِ 􀀀 ساطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ ( 83 ) قُلْ لِمَنِ اَلْأَرْضُ وَ مَنْ فِیه 􀀀 إِلاّ أَ
􀀀
ذا 􀀀􀀀ه
جارُ 􀀀 لا یُ 􀀀 لا تَتَّقُونَ ( 87 ) قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ یُجِیرُ وَ 􀀀 لِلّ قُلْ أَ فَ
􀀀
اتِ اَلسَّبْعِ وَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ ( 86 ) سَیَقُولُونَ هِ 􀀀 ماو 􀀀 اَلسَّ
( کاذِبُونَ ( 90 􀀀 اهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَ 􀀀 فَأَنّ تُسْحَرُونَ ( 89 ) بَلْ أَتَیْن
􀀀
لِلّ قُلْ ی
􀀀
عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 88 ) سَیَقُولُونَ هِ
ترجمه:
لکن همان چیزهایی گفتند که گذشتگان گفتند.گفتند:آیا وقتی که مردیم و خاك و استخوان شدیم،بر انگیخته می
شویم؟پیش از این بما و پدرانمان چنین وعده اي داده شده است و نیست مگر اکاذیب گذشتگان.بگو:اگر میدانید،زمین و
ص : 70
کسانی که در زمینند از کیست؟خواهند گفت:از خدا،بگو:چرا متذکر نمی شوید! بگو:خداي آسمانهاي هفتگانه و خداي
عرش عظیم کیست؟خواهند گفت:همه از خداست.بگو:چرا تقوي پیشه نمیکنید؟بگو:ملک هر چیزي بدست کیست؟اوست که
پناه میدهد و پناه داده نمیشود.اگر میدانید.خواهند گفت:از خداست.بگو:چرا مسحور هستید؟ما حق را براي آنها آوردیم و
آنها دروغگویانند.
قرائت:
للّ :در آیۀ اول اختلاف ندارد.اما در دو آیۀ دیگر بصریان بدون لام خوانده اند.
􀀀
ه
مقصود:
اکنون خداوند دربارة کافرانی که منکر قیامتند،می فرماید:
الَ الْأَوَّلُونَ 􀀀 ا ق 􀀀 الُوا مِثْلَ م 􀀀 بَلْ ق
:لکن سخن اینها هم در مورد انکار قیامت،همان سخن گذشتگان است.سپس عین گفتار آنها را نقل کرده،میفرماید:
إِنّ لَمَبْعُوثُونَ
􀀀
ظاماً أَ ا 􀀀 راباً وَ عِ 􀀀 کُنّ تُ
ا􀀀 و ا 􀀀 إِذ مِتْن ا􀀀 الُوا أَ 􀀀ق
:گفتند:آیا وقتی که مردیم و خاك و استخوان شدیم،برانگیخته میشویم؟این سؤال آنها نشان جهل آنهاست.
زیرا اگر فکر میکردند که پیدایش آنها در این جهان که از نیستی بهستی آمده اند، عظیم تر است،زنده شدن پس از مرگ را
عظیم نمی شمردند و اقرار میکردند که خدا خالق آنهاست.
ذا مِنْ قَبْلُ 􀀀􀀀 ا ه 􀀀 اؤُن 􀀀 ا نَحْنُ وَ آب 􀀀 لَقَدْ وُعِدْن
:پیش از آمدن تو هم ما و پدرانمان به آنچه تو می گویی وعده داده شده ایم، اما تصدیق نکرده ایم.
ساطِیرُ الْأَوَّلِینَ 􀀀 إِلاّ أَ
􀀀
ذا 􀀀􀀀 إِنْ ه
:نیست این مطلب،مگر اکاذیب گذشتگان که با اینکه حقیقت نداشته،نوشته اند و بیادگار گذشته اند.اکنون در مقام رد آنها
می فرماید:
ا إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 􀀀 قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیه
لِلّ :خواهند گفت:از خداست،زیرا خالقیت خدا را
􀀀
:بگو:اگر میدانید ملک زمین و کسانی که در زمینند،از کیست؟ سَیَقُولُونَ هِ
منکر نبودند.
ص : 71
لا تَذَکَّرُونَ 􀀀 قُلْ أَ فَ
:بگو:چرا تفکر نمیکنید تا بدانید که خدایی که بر خلق قادر است،بر زنده کردن هم قادر است.زیرا زنده کردن مردگان
دشوارتر از خلقت موجودات نیست،سپس براي تأکید استدلال می فرماید:
اتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ 􀀀 ماو 􀀀 قُلْ مَنْ رَبُّ السَّ
:به آنها بگو:مالک آسمانها و متصرف در آنها و مالک عرش و مدبر آن کیست؟زیرا آنها مقر بودند که خداوند آفریننده
آسمانهاست و فرشتگان سکنۀ آسمانهایند و عرش عبارت از ملک است.
لِلّ
􀀀
سَیَقُولُونَ هِ
:خواهند گفت که خداي آسمانها و عرش خداوند است و همۀ اینها از آن خدا است.
لا تَتَّقُونَ 􀀀 قُلْ أَ فَ
:اکنون دلیلی ندارند.بنا بر این به آنها بگو:چرا از عذاب خدا نمی پرهیزید و توحید را منکر می شوید و در عبادت شریک
براي خدا قرار میدهید و قیامت را منکرید؟ قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ :ملکوت صفت مبالغه از ملک است،نظیر جبروت و
یعنی خزانه هاي چیزها،پس مقصود این است که بگو:ملک حقیقی چیزها یا خزانۀ « مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ » : رهبوت.مجاهد گوید
جارُ عَلَیْهِ :او هر که را بخواهد از بدي حفظ میکند و هر که را نخواهد حفظ 􀀀 یُ 􀀀 چیزها بدست کیست؟ وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا
نمیکند.احتمال داده میشود که:منظور از آن همین دنیا باشد.
یعنی اگر کسی بخواهد بنده اي را بدي برساند خدا می تواند جلوگیري کند و اگر خدا بخواهد بنده اي را گرفتار کند،کسی
نمیتواند او را حفظ کند.احتمال دیگر این است که:منظور آخرت باشد.یعنی در آخرت بندگان را از عذاب حفظ میکند و
کسی دیگر نمیتواند حفظ کند.
إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
:اگر این را میدانید،اجابت کنید.
فَأَنّ تُسْحَرُونَ
􀀀
لِلّ قُلْ ی
􀀀
سَیَقُولُونَ هِ
:خواهند گفت از خداست.بگو:پس چرا حق را باطل و صحیح را فاسد می پندارید؟با اینکه حق واضح و از باطل جداست.
برخی گویند:یعنی چگونه از تشخیص حق نابینا شده و از آن منع میکنید؟برخی
ص : 72
کاذِبُونَ :ما حق را براي آنها آورده و حق را 􀀀 اهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَ 􀀀 گویند:یعنی پس چگونه ممکن است با شما خدعه شود؟ بَلْ أَتَیْن
براي آنها بیان کرده و دروغ آنها را آشکار ساخته ایم ولی آنها بر باطل و دروغ خود اصرار دارند.
نظم آیات:
آیۀ اول به قبل متصل است،یعنی اگر فکر میکردند،میدانستند. لکن گرفتار تقلید شده،همان حرفهایی زدند که گذشتگان زده
است. «... ا لَمْ یَأْتِ 􀀀 جاءَهُمْ م 􀀀 أَمْ » متصل است.برخی گویند:جواب استفهام در « لا تَعْقِلُونَ 􀀀 أَ فَ » بودند.پس به
آیۀ اخیر عطف است بر آیات پیش که در بارة توحیدند.این آیات میخواهند عقیدة مشرکین را که بتها را خدا میدانستند و خدا
را داراي فرزند و فرشتگان را دخترانش می شمردند،رد کنند.
ص : 73
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 91 تا 100
اشاره
( عَمّ یَصِ فُونَ ( 91
ا􀀀 اَللّ
􀀀
حانَ هِ 􀀀 ی بَعْضٍ سُبْ 􀀀 لا بَعْضُ هُمْ عَل 􀀀 ما خَلَقَ وَ لَعَ 􀀀 هٍ بِ 􀀀 هٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِل 􀀀 کانَ مَعَهُ مِنْ إِل 􀀀 ا 􀀀 اَللّ مِنْ وَلَدٍ وَ م
􀀀
مَا اِتَّخَ ذَ هُ
اَلظّ ( 94 ) وَ
􀀀
تَجْعَلْنِی فِی اَلْقَوْمِ الِمِینَ 􀀀 ا یُوعَدُونَ ( 93 ) رَبِّ فَلا 􀀀 إِمّ تُرِیَنِّی م
ا􀀀 ر عَمّ یُشْرِکُونَ ( 92 ) قُلْ بَِّ
ا􀀀 ی 􀀀 ال 􀀀 ادَهِ فَتَع 􀀀 و اَلشَّه الِمِ اَلْغَیْبِ 􀀀ع
ما یَصِ فُونَ ( 96 ) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ 􀀀 ادِرُونَ ( 95 ) اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ اَلسَّیِّئَهَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِ 􀀀 ا نَعِدُهُمْ لَق 􀀀 ی أَنْ نُرِیَکَ م 􀀀 إِنّ عَل
􀀀
ا
الَ رَبِّ اِرْجِعُونِ ( 99 ) لَعَلِّی أَعْمَلُ 􀀀 جاءَ أَحَ دَهُمُ اَلْمَوْتُ ق 􀀀 ذا 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 ی ( 98 ) اطِینِ ( 97 ) وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ حَْضُ رُونِ 􀀀 زاتِ اَلشَّی 􀀀 هَمَ
( ی یَوْمِ یُبْعَثُونَ ( 100 􀀀 ائِهِمْ بَرْزَخٌ إِل 􀀀 ا وَ مِنْ وَر 􀀀 ائِلُه 􀀀 ا کَلِمَهٌ هُوَ ق 􀀀 کَلّا إِنَّه
􀀀
ما تَرَکْتُ 􀀀 صالِحاً فِی 􀀀
ص : 74
ترجمه:
خداوند فرزندي نگرفته است و با او خدایانی نیستند.در این صورت هر خدایی مخلوق خود را جدا میکرد و بعضی بر بعضی
برتري می جست.منزه است خداوند از آنچه می گویند.داناي نهان و آشکار است و از آنچه شریکش قرار میدهند برتر
است.بگو:خدایا اگر بمن نشان دهی وعدة عذابی که به آنها داده میشود،پروردگارا، مرا در میان قوم ستمکار قرار نده.ما
قادریم که وعده اي که به آنها میدهیم بتو نشان دهیم.بدي را به آنچه بهتر است،دفع کن.ما به آنچه
میگویند،داناتریم.بگو:خدایا از وسوسه هاي شیطان بتو پناه می برم و پروردگارا،بتو پناه می برم که آنها در نزد من حاضر
باشند.تا وقتی که مرگ یکی از آنها فرا رسد،گوید:خدایا،مرا بر گردان تا در آنچه ترك کرده ام،عملی صالح انجام دهم.نه
چنین است.این سخنی است که او گویندة آن است و در وراي ایشان برزخی است،تا روزي که مبعوث شوند.
قرائت:
به رفع و دیگران به جر خوانده اند.بنا بر رفع خبر مبتداي محذوف و بنا بر جر « عالم الغیب »- اهل مدینه و کوفیان-بجز حفص
صفت است.
لغت:
همزه:به شدت راندن،همزة شیطان،راندن اوست مردم را به شدت بسوي گناهان.
برزخ:فاصلۀ میان دو چیز.
اعراب:
إِذاً لَذَهَبَ
و جوابش قرار گرفته و لغو است. « لو » میان « اذا ». مقدر « لو » :جواب است براي
إِمّ تُرِیَنِّی
ا􀀀
بخاطر تأکید فعل است.جواب شرط: « ما » شرطیه و آمدن « ان »:
« لا تَجْعَلْنِی 􀀀 فَ»
هِیَ أَحْسَنُ
.« التی » :صله براي
ص : 75
ارجعون:خطاب جمع بخاطر این است که گاه خداوند در مورد خودش جمع بکار می برد و منظور تعظیم است.
ائِهِمْ 􀀀 مِنْ وَر
ی یَوْمِ :هر دو متعلق بیک چیزند. 􀀀 و إِل
یَوْمِ یُبْعَثُونَ
:مضاف و مضاف الیه.زیرا اسم زمان اضافه بفعل میشود.
مقصود:
اکنون خداوند در تأکید ادلۀ توحید می فرماید:
اللّ مِنْ وَلَدٍ
􀀀
مَا اتَّخَذَ هُ
:خداوند فرزند کسی را فرزند خود قرار نداده است، زیرا این کار محال است.بخاطر اینکه فرزند داشتن او محال است.کسی
فرزند براي خود میگیرد که ممکن باشد پدر شود.بهمین جهت است که جوان پیر را و انسان حیوان را بفرزندي نمیگیرد.
هٍ􀀀 کانَ مَعَهُ مِنْ إِل 􀀀 ا 􀀀 وَ م
در هر دو جمله براي تأکید است.یعنی همانطوري که فرزند ندارد،شریک هم ندارد. « من »:
ما خَلَقَ 􀀀 هٍ بِ 􀀀 إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِل
:اگر با او خداي دیگري بود،هر خدایی مخلوقات خود را جدا و مشخص میکرد و مانع می شد که خدایان دیگر بر مخلوقات
او استیلا پیدا کنند.یا اینکه نشانه هایی قرار میداد که معلوم باشد مخلوقات او از مخلوقات دیگران جدا هستند.زیرا راضی نمی
شد که آفریده و انعامش بدیگري نسبت داده شود.
ی بَعْضٍ 􀀀 لا بَعْضُهُمْ عَل 􀀀 وَ لَعَ
:دیگر اینکه بعضی از خدایان کوشش میکردند که بر دیگران غالب گردند.مقصود مفسرین از اینکه می گویند:خدایا مثل
پادشاهان با یکدیگر بجنگ می پرداختند،همین است.
برخی گویند:یعنی خدایان یکدیگر را از انجام مقاصد خویش منع میکردند.
.( است(انبیاء 22 « ا􀀀 اللّ لَفَسَدَت
􀀀
ما آلِهَهٌ إِلَّا هُ 􀀀 کانَ فِیهِ 􀀀 لَوْ » : این آیه هم نظیر
در این آیه دلالتی عجیب بر توحید است.زیرا هر خدایی قادر بالذات است و بنا بر این باید بر هر چه خدایان دیگر قادرند قادر
باشد.پس هر خدایی هم غالب است
ص : 76
و هم مغلوب.بعلاوه دو قادر باید بتوانند به ممانعت و مزاحمت یکدیگر پردازند.ولی چون قادر بالذاتند،باید نتوانند مانع و
مزاحم یکدیگر شوند و این محال است.
در این آیه دلالتی است بر اعجاز قرآن.زیرا در کلام عرب،سخنی کوتاه که متضمن چنین مطلبی باشد،وجود ندارد.در همین
سخن کوتاه دو دلیل بر یگانگی خداوند و قدرت کاملۀ او اقامه شده است.
اکنون در تنزیه خود می فرماید:
عَمّ یَصِفُونَ
ا􀀀 اللّ
􀀀
حانَ هِ 􀀀 سُبْ
:مقام خداوندي از داشتن فرزند و شریک-که مشرکین می گویند-منزه است.
عَمّ یُشْرِکُونَ
ا􀀀 ی 􀀀 ال 􀀀 ادَهِ فَتَع 􀀀 و الشَّه الِمِ الْغَیْبِ 􀀀ع
:او به آشکار و نهان عالم است و هیچ چیز از او پوشیده نیست،نه گذشته و نه حال و نه آینده.چنین خدایی از داشتن شریک
منزه است.زیرا مقام او از همۀ چیزها و همۀ کسان بالاتر است.
اکنون به پیامبر خود دستور میدهد:
الظّ
􀀀
لا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الِمِینَ 􀀀 ا یُوعَدُونَ رَبِّ فَ 􀀀 إِمّ تُرِیَنِّی م
ا􀀀 ر قُلْ بَِّ
:
اي محمد،بگو:پروردگارا،اگر عذاب و گرفتاري آنها را در جنگ بدر بمن نشان دهی،خدایا مرا با مردم ستمکار قرار نده.یعنی
هنگامی که میخواهی بر آنها عذاب نازل کنی مرا از میان آنها خارج گردان تا به مصیبت آنها گرفتار نشوم.
از این آیه استنباط می شود که انسان می تواند آنچه را میداند که خداوند انجامش میدهد از او مسألت کند.بدیهی است که
پیامبران از جانب خدا عذاب نمیشوند.
مع الوصف به پیامبر اسلام دستور داده شده است که از خدا بخواهد که در روز نزول عذاب،او را در صف عذاب شدگان قرار
ندهد.فایدة این دعا این است که دعا کننده رغبت و تمایل خود را نسبت به خداوند و افعالش در ضمن دعا ثابت می کند.
ادِرُونَ 􀀀 ا نَعِدُهُمْ لَق 􀀀 ی أَنْ نُرِیَکَ م 􀀀 إِنّ عَل
􀀀
وَ ا
:این جمله جزء دعاء نیست.از خداوند است.یعنی:ما در عذاب آنها تعجیل نمیکنیم.با اینکه بر این کار قادریم.
بلکه آنها را مهلت میدهیم و این مهلت مطابق مصلحت است.
ص : 77
کلبی گوید:این حقیقت را اصحاب رسول(ص)بعد از رحلتش مشاهده کردند.
در روایت است که پیامبر خدا در حجه الوداع،در سرزمین منی فرمود:پس از من کافر نشوید و بروي یکدیگر شمشیر نکشید و
یکدیگر را نکشید.بخدا قسم اگر اینکار بکنید،مرا در میان سپاهی خواهید دید که با شما می جنگند.آن گاه از جانب چپ
( متوجه عقب گردید و بعد صورت خود را برگردانید و فرمود:یا اینکه علی... ( 1
آن گاه پیامبر مأمور به صبر شد تا وقت عذاب فرا رسد. «... إِمّ تُرِیَنِّی
ا􀀀 ر قُلْ بَِّ » : آن گاه این آیه نازل شد
اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ
:بدي بدکاران را به عفو و چشمپوشی دفع کن.
این دستور مربوط به آن وقتی است که هنوز فرمان جنگ صادر نشده بود.
برخی گویند:یعنی سخنان باطل ایشان را بوسیلۀ دلیلهاي روشن و قابل قبولتر، دفع کن.
ما یَصِفُونَ 􀀀 نَحْنُ أَعْلَمُ بِ
:ما بگفتارهاي شرك آمیز آنها داناتریم و آنها را بحسب استحقاقشان کیفر میدهیم.
اطِینِ 􀀀 زاتِ الشَّی 􀀀 وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَ
: اي محمد،بگو خدایا از وسوسه- هاي شیطان ها بتو پناه می برم.یعنی از دعوت و اغواء و بدیهاي آنها.
وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ
:و خدایا پناه می برم بتو از اینکه آنها بمن نزدیک شوند و مرا از طاعت تو باز دارند.برخی گویند:منظور این است که در حال
نماز و در حال قرائت قرآن نزدیک نشوند.لکن بعضی گفته اند:منظور در همۀ حالات است.
اکنون برمیگردد به این مطلب مشرکین که می گفتند:آیا وقتی که مردیم و
ص : 78
1) -یعنی اگر من در میان آن سپاه نباشم،علی در میان آنها بجاي من هست. ظاهر این است که این آیه ارتباطی به سال -1
آخر عمر پیامبر خدا ندارد و مربوط به اختلافات بعد از پیامبر نیست.بلکه بمنظور تسلی خاطر پیامبر است که بالآخره عذاب
بدر بر دشمنان نازل می شود و آنها کیفر اعمال و تبهکاریهاي خود را در آن روز خواهند دید و ما هم بر آن وعده اي که
داده ایم قدرت داریم و سرانجام آن را انجام خواهیم داد.
خاك و استخوان شدیم،زنده می شویم؟و میفرماید:
الَ رَبِّ ارْجِعُونِ 􀀀 جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ ق 􀀀 ذا 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀
:هنگامی که یکی از این کفار مشرف بر مرگ می شود،از خداوند مسألت میکند که مرگش به تأخیر افتد و بدنیا برگردد.
برخی میگویند:اینها ابتدا پیش خداوند استغاثه میکنند.سپس بفرشتگان می گویند که آنها را برگردانند بنا بر این خطاب جمع
به فرشتگان است.
برخی میگویند:خطاب بخداوند است و عادت عرب این است که براي تعظیم مفرد را بجمع خطاب کند.مثل اینکه زن فرعون
نور چشم من و تو.او را نکشید:قصص 9) نضر بن شمیل میگوید:این مطلب ) « لا تَقْتُلُوهُ 􀀀 قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ » : به فرعون میگوید
را از خلیل پرسیدند.قدري فکر کرد و گفت:
از چیزي سؤال میکنید که درست نمیدانم.مردم او را تحسین کردند.
ما تَرَکْتُ 􀀀 صالِحاً فِی 􀀀 لَعَلِّی أَعْمَلُ
:اگر بدنیا برگردم،حق خدا را در اموالم ادا خواهم کرد.پس آنچه ترك شده،اموال است.برخی گویند:یعنی در دنیا عمل
صالح انجام میدهم.پس آنچه ترك شده،دنیاست.برخی گویند:یعنی کارهایی را که تضییع و ترك کرده ام،انجام میدهم.
امام صادق(ع)فرمود:این جمله در مورد تارك زکات است که وقت مرگ تقاضاي بازگشت میکند.
اکنون در پاسخ سؤال او می فرماید:
ا􀀀 ائِلُه 􀀀 ا کَلِمَهٌ هُوَ ق 􀀀 کَلّا إِنَّه
􀀀
:نه چنین است.دیگر بدنیا بر نمیگردد.این حرفی است که او می زند و فایده اي ندارد.برخی گویند:یعنی این سخن را بزبان
میگوید.
اگر باز گردانده شوند،بر- میگردند به آنچه از آن نهی شده اند:انعام ) « ما نُهُوا عَنْهُ 􀀀 ادُوا لِ 􀀀 وَ لَوْ رُدُّوا لَع » : ولی عمل نمیکند.مثل
28 ) و فتح بن یزید جرجانی میگوید:از امام رضا(ع)پرسیدم:فدایت شوم،آیا خدا میداند که چیزي که نبوده است اگر
بود،چگونه بود؟
ص : 79
« ی بَعْضٍ 􀀀 لا بَعْضُ هُمْ عَل 􀀀 ا وَ لَعَ 􀀀 اللّ لَفَسَدَت
􀀀
ما آلِهَهٌ إِلَّا هُ 􀀀 کانَ فِیهِ 􀀀 لَوْ » ؟ فرمود:واي بر تو،سؤالت دشوار است.مگر این آیه را نخوانده اي
(اگر در آسمانها و زمین خدایانی بودند، فاسد می شدند و برخی بر برخی برتري می جستند:انبیاء 22 ).در این آیه خداوند
رَبِّ » : چیزي را وصف کرده که نبوده و نیست و کیفیت وجود آن را نشان داده است.همچنین قول اشقیاء را حکایت می کند
« کاذِبُونَ 􀀀 ما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَ 􀀀 ادُوا لِ 􀀀 وَ لَوْ رُدُّوا لَع » : و می فرماید « ا􀀀 ائِلُه 􀀀 ا کَلِمَهٌ هُوَ ق 􀀀 کَلاّ إِنَّه
􀀀
ما تَرَکْتُ 􀀀 صالِحاً فِی 􀀀 ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ
پس به کیفیت وجود آنچه نبوده و نیست عالم است و میداند که اگر پدید می آمد چگونه پدید می آمد؟او شنوا،بینا،آگاه و
داناست.
ی یَوْمِ یُبْعَثُونَ 􀀀 ائِهِمْ بَرْزَخٌ إِل 􀀀 وَ مِنْ وَر
:در پیش روي آنها عالمی است که میان مرگ و قیامت فاصله است.برخی گویند:یعنی برزخی است که میان ایشان و بازگشت
بدنیا فاصله است.برخی گویند:یعنی برزخی است که میان ایشان و بازگشت بدنیا فاصله است.برخی گویند:برزخ مهلتی است
که تا قیامت بمردگان داده میشود و عبارت است از عالم قبر.علی بن عیسی می گوید:برزخ فاصلۀ میان دو چیز است.
از این آیه بر می آید که هیچکس نمیمیرد مگر اینکه مقام و منزلت خود را در پیشگاه خداوند-اضطراراً-بشناسد و بداند که
( اهل ثواب است یا عقاب.(از جبائی) ( 1
ص : 80
1) مناسب است که در اینجا بپاره اي از روایات اشاره شود: امام صادق(ع)فرمود:هر کس قیراطی از زکات را منع کند،نه -1
در بارة همین است. البته منظور از روایت،انطباق « ما تَرَکْتُ 􀀀 صالِحاً فِی 􀀀 رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ » : مؤمن است و نه مسلمان،آیۀ
آیه است بر مانع زکات،نه اینکه آیه در بارة مانع زکات نازل شده است. در تفسیر قمی آمده است که:مراد از برزخ ثواب و
اللّ ما اخاف علیکم الا البرزخ و اما اذا صار
􀀀
و ه » : عقابی است که بین دنیا و آخرت نصیب انسان میشود. امام صادق(ع)فرمود
بخدا از عالم برزخ شما می ترسم.اما هنگامی که کار بدست ما افتاد،ما به شما اولی تریم. علی بن « الامر الینا فنحن اولی بکم
عالم قبر یا باغی از باغهاي بهشت است یا گودالی « ان القبر اما روضه من ریاض الجنه او حفره من حفر النار » : الحسین(ع)فرمود
( از گودالهاي جهنم است.(ر ك:علامۀ طباطبائی، المیزان ج 15 ،تهران،دار الکتب الاسلامیه 1386 ص 79،80
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 101 تا 110
اشاره
ئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ ( 102 ) وَ مَنْ خَفَّتْ 􀀀 وازِینُهُ فَأُول 􀀀 ساءَلُونَ ( 101 ) فَمَنْ ثَقُلَتْ مَ 􀀀 لا یَتَ 􀀀 سابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ 􀀀 لا أَنْ 􀀀 ذا نُفِخَ فِی اَلصُّورِ فَ 􀀀 فَإِ
اتِی 􀀀 کالِحُونَ ( 104 ) أَ لَمْ تَکُنْ آی 􀀀 ا 􀀀 اَلنّ وَ هُمْ فِیه
ار 􀀀 خالِدُونَ ( 103 ) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ 􀀀 فَأُول اَلَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ ئِکَ􀀀 م وازِینُهُ 􀀀َ
فَإِنّ
􀀀
ا ا 􀀀 ا فَإِنْ عُدْن 􀀀 ا مِنْه 􀀀 ا أَخْرِجْن 􀀀 ضالِّینَ ( 106 ) رَبَّن 􀀀 کُنّ قَوْماً
ا􀀀 و ا 􀀀 ا شِقْوَتُن 􀀀 ا غَلَبَتْ عَلَیْن 􀀀 ق رَبَّن الُوا 􀀀 تُکَ ذِّب ( 105 ) ا وُنَ 􀀀 ی عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ بِه 􀀀 تُتْل
ا وَ أَنْتَ خَیْرُ 􀀀 ا وَ اِرْحَمْن 􀀀 آمَنّ فَاغْفِرْ لَن
ا􀀀 ر ا􀀀 ادِي یَقُولُونَ بََّن 􀀀 ک فَرِیقٌ مِنْ عِب انَ 􀀀 تُکَلِّم ( 108 ) إِنَّهُ لا وُنِ 􀀀 ا وَ 􀀀 اِخْس فِیه ق ؤَُا الَ 􀀀 ظالِم ( 107 ) 􀀀 وُنَ
( حَتّ أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِي وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ ( 110
ی􀀀 سِخْرِی اَلرّ ( 109 ) فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ ا
احِمِینَ 􀀀
ص : 81
ترجمه:
هنگامی که در صور دمیده شود،در آن روز نسبی میان ایشان نیست و از یکدیگر نمی پرسند.آنان که میزانهایشان سنگین
است رستگارند و آنان که میزانهایشان سبک است،بخود ضرر زده،همیشه در جهنمند.صورتشان را آتش می سوزاند و آنها
ترشرویانند.آیا آیات من بر شما خوانده نشد و شما تکذیب می- کردید؟گویند:پروردگارا،بدبختی ما بر ما غالب شد و ما
مردمی گمراه بودیم.
پروردگارا،ما را از آتش خارج گردان،اگر برگردیم،ستمکاریم.گوید:دور شوید و در آتش بمانید و با من تکلم
نکنید.گروهی از بندگان من بودند که میگفتند:
پروردگارا،ایمان آوردیم.ما را بیامرز و رحم کن و تو بهترین رحم کنندگانی.شما آنها را مسخره کردید تا ذکر مرا از یاد شما
بردند و شما به آنها میخندیدید.
قرائت:
مصدري است به « شقوه » هم چنان که « سعاده » خوانده اند و در این صورت مصدري است به وزن « شقاوتنا » کوفیان بجز عاصم
سخري:اهل کوفه-بجز عاصم-و اهل مدینه بضم سین و دیگران بکسر سین خوانده اند(همچنین در سورة ص)اگر « فطنه » وزن
بضم سین باشد،بمعنی انقیاد است-و بهمین جهت در سورة زخرف همۀ قراء بضم سین خوانده اند.اما بکسر سین به معنی
استهزاء است.
لغت:
نفخ:دمیدن شدید و رسیدن باد سموم بصورت.
کلوح:بازماندن دهان و پیدا شدن دندانها.
خسأ:دور کردن.
اعراب:
است که حذف شده. « لا انساب » خبر « یومئذ » و« بینهم » و« اذا » عامل در
النّ
ار 􀀀 تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ است. « خالدون » :در محل نصب و حال و عامل آن
ص : 82
مقصود:
اکنون خداوند به بیان حال دو گروه نیک و بد در روز قیامت پرداخته،می فرماید:
سابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ 􀀀 لا أَنْ 􀀀 ذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَ 􀀀 فَإِ
:دو بار نفخ صور میشود:نفخ مرگ و نفخ حیات.ابن عباس گوید:یعنی وقتی نفخ مرگ میشود،میان آنها خویشاوندي وجود
ندارد.ابن مسعود میگوید:یعنی وقتی نفخ حیات-در روز قیامت- میشود:میان آنها خویشاوندي نیست.مقصود از نبودن
خویشاوندي این است که کسی نمیتواند نسبت بخویشاوندان خود عاطفه و محبتی نشان دهد با اینکه یکدیگر را می
شناسند.لکن بواسطۀ گرفتاري زیاد بیکدیگر توجه نمیکنند.
حسن گوید:صور جمع صورت است.یعنی هنگامی که ارواح در کالبدها دمیده می شوند و مردگان زنده میگردند،رابطه هاي
خویشاوندي را اثري نیست.
اینکه می گوید:خویشاوندي وجود ندارد،بخاطر این است که:خویشاوندي براي کمک و دفع زیان است.هنگامی که این فایده
بر خویشاوندي مترتب نشود، مثل این است که بطور کلی خویشاوندي وجود ندارد.
.( روزي که انسان از برادر و مادر و پدر فرار میکند:عبس 34 و 35 ) « یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ » : نظیر این آیه است
برخی گویند:منظور این است که در آن وقت کسی افتخار به خویشاوندي نمیکند.حال آنکه در دنیا افتخار میکرد.پس باید در
جمله،محذوفی اعتبار شود.
در حقیقت در آنجا برتري به عمل است نه به خویشاوندي.
.( پیامبر خدا فرمود:هر حسب و نسبی در روز قیامت منقطع است،جز حسب و نسب من ( 1
ص : 83
عموم و اباي از تخصیص « سابَ بَیْنَهُمْ 􀀀 أَنْ 􀀀 فَلا » 1) -در مورد نسب پیامبر و منقطع نشدن آن روایاتی هست،لکن ظاهر آیۀ -1
است.امام سجاد(ع)فرمود:خدا بهشت را براي نیکوکاران آفرید. اگر چه بندة حبشی باشند و جهنم را براي بدان آفرید،اگر چه
استاد علامۀ طباطبائی میفرمایند:ممکن است . «... سابَ 􀀀 لا أَنْ 􀀀 ذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَ 􀀀 فَإِ » : از قریش باشند.بدلیل اینکه خداوند می فرماید
اللّ این باشد که خداوند اولاد رسول را در دنیا بکارهایی موفق میکند که در آخرت براي
􀀀
منظور از منقطع نشدن نسب رسول ه
( آنها مفید باشد.(المیزان ج 15 ص 81
ساءَلُونَ 􀀀 لا یَتَ 􀀀 وَ
:در آن روز از حال و سرگذشت یکدیگر سؤال نمیکنند، حال آنکه در دنیا سؤال میکردند.
برخی گویند:یعنی کسی از کسی تقاضا نمیکند که بار گناه را از دوشش بردارد.
در آن روز بیکدیگر روي آورده،از یکدیگر پرسش میکنند:صافات ) « ساءَلُونَ 􀀀 ی بَعْضٍ یَتَ 􀀀 فَأَقْبَلَ بَعْضُ هُمْ عَل » : میان این آیه و آیۀ
50 )منافاتی نیست.زیرا قیامت داراي حالات و مواقفی است.در بعضی از حالات،آن چنان بخود مشغولند که از یکدیگر سؤال
نمیکنند و در برخی از حالات چنین نیست.
برخی گویند:تنها در وقت وارد شدن در بهشت است که سؤال میکنند و بنا بر این فقط آن دسته که اهل بهشتند،سؤال
میکنند.بخاطر اینکه دچار ترس نشده اند.
ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 􀀀 وازِینُهُ فَأُول 􀀀 فَمَنْ ثَقُلَتْ مَ
:آنها که میزانهایشان بوسیلۀ طاعات سنگینی می کند،اهل نجات و رستگارند.
خالِدُونَ 􀀀 ئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ 􀀀 وازِینُهُ فَأُول 􀀀 وَ مَنْ خَفَّتْ مَ
:
و آنها که میزانهایشان از طاعات سبک است،بخود ضرر زده،عبوس و گرفته، گرفتار جهنمند.
کالِحُونَ 􀀀 ا 􀀀 النّ وَ هُمْ فِیه
ار 􀀀 تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ :در حالی که میرسد بچهره هاي دوزخیان(شعلۀ)آتش و ایشان در آنجا لبهاشان جمع شود و دندانهایشان پدید آید.
برخی گویند:یعنی مثل اینکه سرهاي ایشان پخته شده باشد،لبها جمع شده و دندانها آشکار گشته است.
ی عَلَیْکُمْ 􀀀 اتِی تُتْل 􀀀 أَ لَمْ تَکُنْ آی
ا تُکَذِّبُونَ :و شما آنها را تکذیب می 􀀀 :آیا قرآن من و دیگر دلائل روشن و آشکار در دنیا براي شما خوانده نمیشد؟ فَکُنْتُمْ بِه
کردید.
ا􀀀 ا شِقْوَتُن 􀀀 ا غَلَبَتْ عَلَیْن 􀀀 الُوا رَبَّن 􀀀ق
:گویند:خدایا بدبختی و زیانکاري دامنگیر ما شده بود و گرفتار گناهانی شدیم که نتیجه اي جز بدبختی نداشتند.
ضالِّینَ 􀀀 کُنّ قَوْماً
ا􀀀 و َ
:و مردمی بودیم دور و منحرف از حق و حقیقت.
ص : 84
در این آیه،گناه که سبب شقاوت است،مجازاً شقاوت نامیده شده.بزرگترین شقاوت-یا سبب شقاوت-ترك عبادت خدا و
پرستش غیر خدا و تکذیب حقیقت و معصیت است.
ظالِمُونَ 􀀀 فَإِنّ
􀀀
ا ا 􀀀 ا فَإِنْ عُدْن 􀀀 ا مِنْه 􀀀 ا أَخْرِجْن 􀀀 رَبَّن
:خدایا،ما را از آتش خارج گردان، اگر باز هم بکفر و تکذیب و معصیت برگردیم،بخود ظلم کرده ایم.
حسن گوید:آخرین سخن آنها همین است.از آن پس همچون خران ناله میکنند.
ا􀀀 الَ اخْسَؤُا فِیه 􀀀ق
:خداوند به آنها میگوید:همچون سگان دور و داخل آتش شوید.این کلمه مخصوصاً به سگان گفته میشود و اگر به انسان
گفته شود،براي خوار کردن او و ثابت کردن استحقاق اوست عقاب را.
لا تُکَلِّمُونِ 􀀀 وَ
:براي اینکه بیشتر آنها را خوار کرده و غضب خود را آشکار کرده باشد،می گوید:با من سخن نگوئید.زیرا کسی که بمنظور
اهانتش با او سخن نگویند،بر خواري و بدبختیش می افزایند.
برخی گویند:یعنی در بارة رفع عذاب با من سخن نگوئید که من عذاب را از شما رفع نخواهم کرد.اگر چه این مطلب را
بصورت نهی آورده،ولی در حقیقت نهی نیست.زیرا در آخرت،امر نهی و تکلیف وجود ندارد.
الرّ
احِمِینَ 􀀀 خَی - ارْحَمْن وَ أَنْتَ رُْ ا􀀀 ا وَ 􀀀 فَاغْفِر لَن آمَنّ ا􀀀 ر ا􀀀 ادِي یَقُولُونَ بََّن 􀀀 ک فَرِیقٌ مِنْ عِب انَ 􀀀 إِنَّهُ
:انبیاء و مؤمنین بدرگاه من نیایش کرده،می گفتند:خدایا ما را بیامرز و بما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی و منظورشان
از این نیایش کسب ثواب بود.
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیا
:شما کافران آنها را مسخره میکردید.برخی گویند:
یعنی شما آنها را به بردگی و بیگاري وا می داشتید.
برخی گویند:آنها هنگامی که مؤمنین را آزار میدادند،می گفتند:اینها را ببینید که به زندگی سخت و ناگوار این دنیا خشنود
شده اند تا به ثواب آخرت برسند.
ص : 85
هنگامی که از کنار آنها می گذشتند،آنها را ) « امَزُونَ 􀀀 ذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغ 􀀀 وَ إِ » : در حالی که آخرتی و ثوابی در کار نیست.نظیر
حَتّ أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِي :بر اثر اشتغال به استهزاي آنها یاد مرا فراموش کردید.
ی􀀀 بیکدیگر نشان میدادند:مطففین 30 )
در اینجا علت فراموشی را مؤمنین شمرده اگر چه آنها علت نیستند.علت این است که اشتغال به استهزاي آنها سبب فراموشی
ذکر می شد.
وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ
:و شما به آنها می خندیدید.
ص : 86
[ [سوره المؤمنون ( 23 ): آیات 111 تا 118
اشاره
ا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ 􀀀 الُوا لَبِثْن 􀀀 الَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی اَلْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ( 112 ) ق 􀀀 ائِزُونَ ( 111 ) ق 􀀀 ما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ اَلْف 􀀀 إِنِّی جَزَیْتُهُمُ اَلْیَوْمَ بِ
لا تُرْجَعُونَ 􀀀 ا 􀀀 اکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْن 􀀀 ما خَلَقْن 􀀀 إِلاّ قَلِیلاً لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 114 ) أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّ
􀀀
الَ إِنْ لَبِثْتُمْ 􀀀 ادِّینَ ( 113 ) ق 􀀀 فَسْئَلِ اَلْع
سابُهُ 􀀀 ما حِ 􀀀 انَ لَهُ بِهِ فَإِنَّ 􀀀 لا بُرْه 􀀀 هاً آخَرَ 􀀀 اَللّ إِل
􀀀
إِلاّ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْکَرِیمِ ( 116 ) وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ هِ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اَللّ اَلْمَلِکُ اَلْحَقُّ
􀀀
الَی هُ 􀀀 115 ) فَتَع )
( اَلرّ ( 118
احِمِینَ 􀀀 خَی اَلْک ( 117 ) وَ قُلْ رَبِّ اِغْفِرْ وَ اِرْحَمْ وَ أَنْتَ رُْ افِر 􀀀 لا یُفْلِحُ وُنَ 􀀀 ر إِنَّهُ عِنْدَ بَِّهِ
ترجمه:
امروز آنها را بخاطر اینکه صبر میکردند پاداش میدهم.آنها رستگارند.
بگو:چند سال در زمین ماندید؟گویند:یک روز یا قسمتی از یک روز.پس از شمارندگان بپرس.بگو:جز کمی نمانده اید کاش
میدانستید.آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریده ایم و بسوي ما بازگردانده نمیشوید؟بزرگ است خداوند که
ص : 87
پادشاه حق است.جز او خدایی نیست.او پروردگار عرش کریم است.هر کس جز خدا خداي دیگري بخواند که برهانی بر آن
ندارد،حسابش در پیشگاه خداست.
او کافران را رستگار نمیکند.بگو:خدایا بیامرز و رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی.
قرائت:
انهم:حمزه و کسایی بکسر الف و دیگران بفتح خوانده اند.کسر بنا بر استیناف و فتح بتقدیر لام جر است.
قال کم...قال ان...:حمزه و کسایی هر دو را به فعل امر خوانده اند و ابن کثیر اولی را بصیغۀ امر خوانده است و دیگران هر دو
را به صیغۀ ماضی خوانده اند.
لا ترجعون:کوفیان-بجز عاصم و یعقوب-بفتح تاء و دیگران بضم تاء و فتح جیم خوانده اند.
اعراب:
تمیز و منصوب است. « عدد » کم:در محل نصب و
إِلاّ هُوَ :حال و بهتر است که جملۀ مستأنفه باشد رَبُّ الْعَرْشِ :خبر
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 قلیلا:صفت مصدر محذوف عبثا:حال یا مفعول له
« الها » انَ لَهُ بِهِ :صفت براي 􀀀 لا بُرْه 􀀀 مبتداي محذوف
مقصود:
اکنون در بارة مؤمنین که در دنیا مورد استهزاي کافران قرار گرفتند، می فرماید:
ائِزُونَ 􀀀 ما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْف 􀀀 إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِ
:بخاطر اینکه مؤمنین در دنیا در برابر آزار و استهزاء و مسخرة شما صبر کردند آنها را امروز پاداش میدهم.
آنها بمراد خود رسیده،اهل نجاتند.مراد از امروز،همۀ روزهاي پاداش است.
ص : 88
الَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ 􀀀ق
ا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ 􀀀 الُوا لَبِثْن 􀀀 :خداوند به منظور سرزنش و سرکوبی منکران قیامت،بکفار میگوید:چند سال در قبرها مانده اید؟ ق
:آنها نمیدانند چقدر در قبرها مانده اند.از اینرو میگویند:یک روز یا قسمتی از یک روز.
برخی گویند:این سؤال در مورد زندگی ایشان در دنیاست و آنها بقدري زندگی دنیا را کوتاه و زودگذر می بینند که
میگویند:یک روز یا قسمتی از یک روز مخصوصاً که دوران توقف آنها هم در جهنم طولانی است.این مطلب دروغ هم
نیست.
زیرا آنها طبق عقیدة خود جواب میدهند.
برخی گویند:منظور این است که مدت زندگی دنیا یک روز یا قسمتی از روزهاي آخرت است.
ابن عباس گوید:خداوند مدت درنگ آنها را در دنیا از یادشان برده و سنگینی عذاب بحدي است که فکر میکنند یک روز یا
کمتر در دنیا بوده اند.
ادِّینَ 􀀀 فَسْئَلِ الْع
:مجاهد گوید:یعنی از فرشتگان که اعمال بندگان را حساب میکنند،بپرس.قتاده گوید:یعنی حساب ایام زندگی دنیا-یا قبر-را
از فرشتگان بپرس.
إِلاّ قَلِیلًا لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
􀀀
الَ إِنْ لَبِثْتُمْ 􀀀ق
:خداوند به آنها می فرماید:
اگر به صحت گفتۀ ما اعتقاد داشتید،میدانستید که،جز مدت کوتاهی اقامت نکرده اید.زیرا مدت زندگی آنها در دنیا یا بودن
آنها در قبر،در برابر مدت اقامت آنها در جهنم بسیار ناچیز است.
برخی گویند:یعنی اگر میدانستید که عمر شما را در دنیا کوتاه و مکث شما در آخرت طولانی است،بکفر و معصیت مشغول
نمیشدید و دنیاي فانی را بر جهان باقی ترجیح ( 1) نمیدادید.
ص : 89
را شرطیه و بعضی وصلیه گرفته اند.اما چنان که از تفسیر متن هم ظاهر است،چندان با ذوق سلیم سازگاري « لو » 1) -بعضی -1
مفید معنی تمنی باشد. « لو » ندارد.بهتر این است که
اکُمْ عَبَثاً 􀀀 ما خَلَقْن 􀀀 أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّ
:آیا شما منکرین قیامت و شیفتگان دنیا تصور میکنید که به بازي و باطل آفریده شده اید و هدف و حکمتی در آفرینش شما
قیامت 36 :آیا انسان گمان میکند که مهمل گذارده میشود؟)بطور کلی ) « سانُ أَنْ یُتْرَكَ سُديً 􀀀 أَ یَحْسَبُ الْإِنْ » : نیست-مثل
مقصود این است که:انسان نباید گمان کند که آفریده شده تا هر کاري که میخواهد بکند و در برابر کردارش مؤاخذه
نشود.البته چنین آفرینشی بیهوده است.زیرا کسی که کاري کند که نه خود نفع برد نه دیگري، کار بیهوده کرده است...بدیهی
است که خداوند بی نیاز است و از خلقت انسان نفعی نمی برد.بنا بر این باید فائدة خلقت به خود انسان برسد.یعنی انسان
عبادت کند و پاداش بگیرد.نتیجه این است که در روز قیامت باید میان گنهکار و عاصی فرق گذاشته شود.
لا تُرْجَعُونَ 􀀀 ا 􀀀 وَ أَنَّکُمْ إِلَیْن
اللّ الْمَلِکُ
􀀀
الَی هُ 􀀀 :آیا گمان میکنید که بحکم ما برگردانده نمیشوید و به جایی که جز ما حکومت ندارد آورده نمیشوید؟ فَتَع
الْحَقُّ :خداوند که مقتدر و صاحب اختیار بر حق است،از وصف جاهلان برتر است و شریک و فرزند ندارد.
برخی گویند:یعنی خدا برتر است از اینکه کار بیهوده کند.
ملک حق،یعنی کسی که ملک هستی از آن اوست و مالکیت دیگران در قبال مالکیت او مستعار و غیر حقیقی است.بعلاوه او
مالک اشیاء است از جمیع وجوه و دیگران مالکیتشان از جمیع وجوه نیست.
إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀
:حق چیزي است که اعتقاد بآن مطابق واقع باشد.پس هر کس معتقد است که خداوند یگانه است و او را شریکی نیست،عقیده
اش مطابق واقع و صحیح است.
(1
(یعنی همانطوري که شما می گویید،مدت اقامت شما در قبر یا در دنیا کوتاه بوده است،ولی اي کاش شما این مطلب را در
دنیا می دانستید و قیامت را انکار نمیکردید.البته تمنی و ترجی در مورد خداوند مجازي است نه حقیقی.
ص : 90
رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ
:اوست آفرینندة سریر خوب و زیبا.وقتی به اشیاء جامد، کریم گفته شود،مقصود زیبایی آنهاست.برخی گویند:کریم یعنی هر
خیر.علت اینکه به عرش کریم گفته میشود،این است که خیر آن براي کسانی که اطراف آن هستند بسیار است.وانگهی هر
خیري از ناحیۀ عرش بدیگران می رسد.
گفته شده،این است که میخواهد شرافت و عظمت عرش را افزون « رب عرش » خداوند رب همۀ موجودات است.اما علت اینکه
سابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ :آنکه با خداوند یکتا خداي 􀀀 ما حِ 􀀀 انَ لَهُ بِهِ فَإِنَّ 􀀀 بُرْه 􀀀 هاً آخَرَ لا 􀀀 اللّ إِل
􀀀
1)وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ هِ ) « ذَا الْبَیْتِ 􀀀 رَبَّ ه » کند.مثل
دیگري میخواند که دلیلی بر آن ندارد و بصرف ادعا اکتفاء میکند،حسابش پیش خداست و خداوند باندازة استحقاقش
کیفرش میدهد.
کافِرُونَ 􀀀 لا یُفْلِحُ الْ 􀀀 إِنَّهُ
:آنها که منکر نعمتها و یگانگی خدا و قیامتند،ظفر نمی بینند و سعادتمند نمیشوند.چون اقوال کفار را ذکر کرد،اکنون پیامبر را
امر می کند که از آنها تبري جسته،متوجه خدا شود.میفرماید:
الرّ
احِمِینَ 􀀀 خَی وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ رُْ
:اي محمد،بگو:خدایا، گناهان را بیامرز و آفریدگانت را نعمت ده که تو بالاترین نعمت دهندگانی و نعمت تو از همه بیشتر و
فضل تو از همه افزونتر است.
ص : 91
1) -چهار صفت براي خداوند ذکر شده: 1-ملک 2-حق 3-جز او خدایی نیست 4-رب عرش کریم. چون ملک است می -1
تواند هر گونه حکمی را در بارة آفرینش و زنده کردن پس از مرگ صادر کند و حکم او همه جا و نسبت بهر کاري و هر
چیزي نافذ است.چون حق است،هر کاري بکند حق است و کار باطل از حق سر نمیزند.چون خدایی جز او نیست،مانعی در
مقابل اجراي حکمش وجود ندارد و چون رب عرش است و عرش در حقیقت مجتمعی از همۀ امور است، بنا بر این همۀ امور
در ید قدرت کاملۀ اوست. از مجموع این اوصاف چهارگانه چنین نتیجه گرفته میشود که قیامت حق است و غیر قابل تخلف و
بمقتضاي این اوصاف وجود و بقاي موجودات و رجوع آنها بسوي خدا قطعی و حتمی است و اگر غیر از این باشد،لغو و عبث
و باطل و ناحق است.
سور